Abstract:
کمبودکار مناسب و درآمد کافی، تامین نبودن خانواده، عدم رفتار مناسب و صحیح بین والدین و کودکان، سوء استفاده و... سیلی
از کودکان را در خیابانها رها نموده است که به این کودکان، کودکان کار میگویند. اگرچه آمار دقیق از تعداد این قبیل کودکان
در دسترس نیست، اما وجود بیش از صد میلیون کودک کار در جهان ضرورت طرح این پژوهش را روشن میسازد. در مقاله فعلی
ما سعی میکنیم تا حد امکان به بررسی شرایط زندگی کودکان کار بپردازیم. در ابتدا پس از تعریف کودکان کار، به عوامل موثر در
پیدایش این پدیده ناهنجار اجتماعی میپردازیم، که این عوامل از منظر محققان اجتماعی به چند دسته از قبیل شرایط اجتماعی
نامطلوب، مشکلات اقتصادی، و تاثیرات محیطی و خانوادگی تقسیم میشود. در اینجا ما قصد خطراتی که کودکان کار با آن مواجه
هستند را به عنوان یک معضل اجتماعی مورد بررسی قرار دهیم، به طورکلی این خطرات، به دودسته خطرات جسمانی و روانی و
خطر سوء استفاده جنسی و استثمار تقسیم میشود. در ادامه ما سعی میکنیم به مسئله سازماندهی کودکان کار نیز بپردازیم، و با
الهام گرفتن از ایده های موجود در این زمینه پیشنهاداتی برای رفع این معضل اجتماعی مطرح کنیم.
Machine summary:
در اينجا ما قصد خطراتي که کودکان کار با آن مواجه هستند را به عنوان يک معضل اجتماعي مورد بررسي قرار دهيم ، به طورکلي اين خطرات ، به دودسته خطرات جسماني و رواني و خطر سوء استفاده جنسي و استثمار تقسيم ميشود.
و در پي آن ، در اثر تعليم و تربيت نادرست کودکان ، بي بند و باري و گرايش انحرافات اجتماعي نظير دروغگويي، خشونت و لجاجت و کج خلقي و فحاشي باعث بوجود آمدن معضلات اجتماعي مي شوند و اين مطلب را در مقالات و پژوهش هاي انجام شده توسط صفورا داورپناه و همکارانش (١٣٨٨)، سيد حسن حسيني (١٣٨٤)، بهروز عبدلي و همکارانش (١٣٩١)، سيمين کاظمي (١٣٩٦)، سمانه رحمتي فر (١٣٩٧)، رضوان گودرزي (١٣٩٩) و مريم خانکش و همکارانش (١٣٩٩) مي توان مورد مطالعه ، تجزيه و تحليل قرارداد.
کودکان کار دوران کودکي در رشد و سلامت کودکان وشکل گيري شخصيت آنان از اهميت فراواني برخوردار است و توجه به نيازها و حقوق اساسي آنان در اين سال هاي حساس ، نقش مهمي در پرورش کودکاني توانمند و شايسته براي خود وجامعه اي که سازندگان آينده آن هستند، ايفا ميکند.
کودکان کار و خيابان باوجود مشکلات متعددي که آنان را در معرض خطر قرار ميدهد، از حمايت هاي آموزشي، بهداشتي، رواني و اجتماعي لازم برخودار نيستند و حتي بسياري از اين بچه ها که دور از خانواده يا بدون خانواده يا بدسرپرست مي باشند، از حمايت هاي خانوادگي نيز محرومند؛ در نتيجه بيشتر دچار مشکلات و آسيب ها جدي ميشوند.