Abstract:
شخصیت پردازی در ادبیات داستانی، بخصوص در ادبیات کودک نوجوان، اهمیت بسیار زیادی دارد به گونه ای که بدون
شخصیت هیچ داستانی پدید نمیآید. در پژوهش حاضر با توجه به دو رمان بسیار مشهور و موفق خارجی با نام های «ماتیلدا»
و «پی پی جوراب بلند» به بررسی شخصیت های این دو رمان پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد که هر دو نویسنده برای
شخصیت پردازی از روش های مختلفی چون توصیف، گفت وگو و قراردادن شخصیت در موقعیتی دشوار، استفاده کردهاند.
ماتیلدا دختر بسیار باهوش و دلسوزی است که در خانواده ای بسیار بیتوجه بزرگ میشود. ازاین روی با توجه به تناقضی که
میان او و پدر کلاه بردارش وجود دارد، با معلم خود زندگی میکند. پی پی جوراب بلند نیز نماد بچه های بسیار بازیگوش و
ناآرام است که نیرویی بسیار شگرف دارد. او همه چیز را به هم میریزد و به دلیل اینکه او فرزند یک ناخدا بوده است، از
بسیاری از کشورهای دنیا تجربه کسب کرده است. هرکدام از بخش های این رمان مربوط به یکی از حوادث پی پی است که به صورت یک زنجیره به یکدیگر ارتباط برقرار می کنند
Machine summary:
پيشينۀ تحقيق : هانت (١٣٧٧) در مقاله اي با عنوان « تحليلي بر شخصيت هاي ماتيلدا» به اين نتيجه رسيده است که نويسنده با خواننده نوجوانش ارتباط برقرار ميکند و آنها را در جريان چگونگي نگرش خود درباره اين مظهر نفوذ و قدرت ،يعني مدير مدرسه قرار ميدهد.
خلاصۀ رمان : ماتيلدا دختري باهوش و استثنايي است که علاقه بسيار زيادي به خواندن کتاب دارد؛ اما موردتوجه والدينش قرار نميگيرد و مدام به او ميگويند که بيشعور و خنگ هستي درحاليکه ماتيلدا ميدانست نه بيشعور است و نه خنگ (دال ، ١٣٩٧: ٧) او در نزديکي خانه شان با خانم فلپس (همان : ١٨) آشنا ميشود که مسئول کتابخانه است .
او با استفاده از خاک اره و دستکاري در شمارة کيلومتر ماشين ، ماشين هاي بسيار کهنه را در قالب ماشين نو به مشتريان مي - فروشد و از راه کلاهبرداري پول درميآورد که البته در پايان رمان نيز معلوم ميشود که مال دزدي را ميفروخته و تحت تعقيب قرار ميگيرد (همان : ٢٦) در کل ، خانوادة ماتيلدا خانواده اي است که به پول و کلاهبرداري بيشتر توجه دارد تا فرزندان .
ماتيلدا که بسيار بيشتر از همکلاسيهاي خود ميداند راهي جز وقت گذراني با کتاب هاي سال بالاييها در کلاس ندارد؛ در امتحانات هفتگي که ترانچپال با سختي تمام از آنها ميگيرد، به ناگهان ماتيلدا متوجه ميشود که ميتواند با نيروي چشم خود اشياء را به حرکت درآورد (همان : ١٦٣).