Abstract:
ارزیابی عملکرد سازمانها و زیر مجموعه های آن بهمنظور دستیابی به بهره وری بالاتر و رشد و بالندگی سازمان یک ضرورت غیر قابل انکار است. در دنیای رقابت پذیر عصر بیست و یکم دانشگاه ها، موسسه های آموزش عالی و واحدهای تابعه آن یکی از مهم ترین سازمانهای خدماتی هر جامعه شمرده می شوند که می توانند نقش مهمی را در رشد و توسعه یافتگی جوامع ایفا کنند، مسلما ارزیابی عملکرد نظام آموزش عالی مستلزم وجود یک مدل مناسب ارزیابی عملکرد است تا بتواند تصویر روشنی از میزان کارایی و عملکرد آن ارائه کند. مدل تحلیل پوششی داده ها یکی از شناخته شده ترین روش های اندازه گیری کارایی سازمانها بخصوص سازمانهای خدماتی است اما تعریف ورودی ها و خروجی های مدل با توجه به اختلاف نظر بین ذینفعان کلیدی و انتخاب یک مدل مورد توافق در سازمان کار آسانی نیست. لذا در این تحقیق با استفاده از هفت مرحله روش شناسی سیستم های نرم پیتر چکلند شاخص های مناسب برای ارزیابی عملکرد گروه های آموزشی (گروه های آموزشی به عنوان یک زیرنظام از آموزش عالی می توانند نقش مهمی را در بهبود کیفیت نظام آموزش عالی ایفا کنند). دانشکده مدیریت دانشگاه تهران شناسایی شد و سپس اهمیت نسبی شاخص های مناسب برای ورودی ها و خروجی های مدل تحلیل پوششی داده ها با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی مشخص شد.
Performance assessment of organizations and its subsets in order to achieve higher productivity and progress of organization is an undeniable necessity. In the Competitive world of the twenty-first era universities and higher educational institutions are one of the most important service organizations that can play an important role in the progress and development of society. Therefore، performance assessment of higher education system requires a suitable model that is able to provide a clear picture of their efficiency. Data Envelopment Analysis (DEA) is one of the most popular methods of efficacy measurement of organizations، especially in service organizations، but definition of inputs and outputs in DEA، according to disagreement among key stakeholders، and defining an agreed model is not easy. Thus، this study employed seven stages of Peter Chekland''s Soft System Methodology (SSM) to identify suitable indicators for evaluating university departments of Management Faculty of Tehran University and finally determined the relative importance of the DEA inputs and outputs indicators by using Analytical Hierarchy Process (AHP).
Machine summary:
شناسايي عوامل کليدي در مدل تحليل پوششي داده ها (DEA) براي ارزيابي عملکرد گروه هاي آموزشي با استفاده از روش شناسي سيستم هاي نرم (SSM) محمدرضا مهرگان ١، محمد ابويي اردکان ٢، ندا سلطان محمدي ٣ ارزيابي عملکرد سازمان ها و زير مجموعه هاي آن به منظور دستيابي به بهره وري بالاتر و رشد و بالندگي سازمان يک ضرورت غير قابل انکار است .
پس از اينکه DEA در سال ١٩٧٨ براي نخستين بار مطـرح شـد، پژوهشـگران رشـته هـاي مختلف به سرعت DEA را به عنوان يکي از بهترين و آسان ترين روش شناسي هاي مورد استفاده براي مدلسازي فرآيندهاي عملياتي جهت ارزيابي عملکرد به رسـميت شـناختند [١٣] و در حـال حاضر مدل تحليل پوششي داده ها به يک ابـزار معـروف بـراي انـدازه گيـري کـارايي موسسـات غيرانتفاعي از قبيل بيمارستان ها، مدارس و دانشگاه ها تبديل شده اسـت .
نمونه تحت بررسي در هريک از مراحل SSM رديف نمونه تعداد 1 مديران گروه هاي آموزشي دانشکده مديريت دانشگاه تهران ٦نفر 2 اعضاي هيأت علمي دانشکده مديريت دانشگاه تهران ٨نفر 3 دانشجويان تحصيلات تکميلي دانشکده مديريت دانشگاه تهران ٨نفر براي انجام مصاحبه ها و توزيع پرسشنامه ها از روش نمونه گيري گلولـه برفـي ١ اسـتفاده شـد.
مدل هاي مفهومي پژوهش براي هشت عامل (اهداف و جايگاه سازماني گروه ، اعضاي هيأت علمي ، دانشجويان ، سياست هاي ياددهي و يـادگيري ، دوره هـاي آموزشـي و برنامه هاي درسي ، امکانات و تجهيزات آموزشي و پژوهشي ، طرح هاي پژوهشي ، پايان نامـه هـا و فرصت هاي مطالعاتي و وضعيت دانش آموختگان ) و ٤١ فعاليت اصلي آن ترسـيم شـد.