Abstract:
بیان مسئله: پیکرنگاری درباری، سبکی در نقاشی ایرانی است که مقارن با دورة زند شکل گرفته و تقریباً تا پایان فرمانروایی سومین پادشاه قاجار دوام میآورد. این نوع پیکرنگاری در زمامداری طولانی مدت فتحعلیشاه شناخته شدهتر است و نمونههای آن از قواعد ثابتی پیروی میکند. از آنجا که نمادینههای تصویری در مقایسه وانمود آشکارتری پیدا میکند پرسش اصلی آن است، نشانههای تصویری تنعم در تک پیکر نگاریهای درباری زنانة عصر زند و قاجار، در قیاس با نگارههای مکتب اصفهان چگونهاند.هدف: جستجو در نشانههای تصویری تنعم در تک پیکر نگاریهای عصر زند و قاجار است که به فرم زنانه محدود شده هدف این پژوهش است.روش پژوهش: این مقاله با نمونهگیری احتمالی طبقهبندی شدة دوازده تابلو از پیکرنگاریهای درباری در مقابله با چهار نگاره از مکتب اصفهان به شیوة تحلیلی ـ تطبیقی به مقصود خود دست پیدا میکند.یافتهها: برخلاف پیکرههای زنانه در مکتب اصفهان که معمولاً با حالت لمیده و در فضای خارجی بر زمینة ساده با حداقل فضاسازی به تصویر درآمدهاند؛ در عصر زند و نیمة نخست قاجار، زنان با حالتهای مختلف نشسته، ایستاده، حرکات موزون و البته کمتر لمیده؛ بیشتر قاب تصویر مبتنی بر فضای داخلی را به اشغال درآورده و انواع خوراک، نوشیدنی و حیوانات خانگی به نشانة مکنت در خدمت آنها بوده است. اسلوبی که نه فقط در سبک نقاشی که در نگاه به دولتمندی از یکسو و جنسیت زنانه از سوی دیگر برخلاف دورة پیشین تعریف میشود.
Machine summary:
یافته ها: برخلاف پیکره های زنانه در مکتب اصفهان که معمولاً با حالت لمیده و در فضای خارجی بر زمینۀ ساده با حداقل فضاسازی به تصویر درآمده اند؛ در عصر زند و نیمۀ نخست قاجار، زنان با حالت های مختلف نشسته ، ایستاده ، حرکات موزون و البته کمتر لمیده ؛ بیشتر قاب تصویر مبتنی بر فضای داخلی را به اشغال درآورده و انواع خوراک، نوشیدنی و حیوانات خانگی به نشانۀ مکنت در خدمت آن ها بوده است .
در این مطالعۀ خاص ، با طبقه بندی انواع تجسم حالات زنانه در تک پیکر نگاریهای قاجار به فرم های نشسته ، ایستاده ، لمیده ، یا در حال نمایش آکروبات و انجام حرکات موزون ، دوازده تصویر قاجاری در قیاس با چهار نگاره از مکتب اصفهان به بررسی در میآید.
در تدوام واکاوی در خصایص این سبک از نقاشی، «جهانگرد، شیرازی و پوررضائیان »، «تبیین نظریه واقع نگاری آرمانی در نگارگری قاجاری و پیوند آن با پیکرنگاری درباری» را به چاپ رساندند (١٣٩٤) و کمی بعدتر «مافیتبار و کاتب » (١٣٩٧)، «بازیابی طرح و نقش پارچه های عصر فتحعلیشاه قاجار با استفاده از پیکرنگاری درباری» را منتشر کردند.
ساختار متقارن براساس خطوط عمودی و افقی، استفاده از رنگ های محدود و گرم ، اهمیت یافتن بازنمایی پیکرة انسانی و پر کردن کل فضای اثر با آن ، تجسم جلال آرمانی پیکره ها مبتنی بر زیباییشناسی فرهنگ ایرانی، خاصه ادبیات ، توجه به تزیین گرایی در آثار نقاشی، مشخص نبودن منبع نور و بدون سایه بودن تمام سوژه های تصویر در پیش زمینه ، تنها برخی از دستاوردهای نقاشی مکتب زند بود که در عصر قاجار تداوم یافت (علیمحمدی اردکانی، ١٣٩٢، ص .