Abstract:
مسألة معنا مهمترین بحث در علوم انسانی، زبانشناسی و معنیشناسیست. ساختارگراها معنا را برآیندِ گزارهها و متن میدانند. پساساختارگراها قائل به معنای ثابت برای کلمات نیستند بلکه معتقدند هر «دال» معنا را به تأخیر میاندازد و معنایش را در «دال»های دیگر مییابد بدین ترتیب با به تأخیر افتادن معنا عملاً با «مدلول» خاصی در متن مواجه نیستیم و اصولاً معنا نه درکلمه بلکه برآیندِ ارتباطات است. در پاسخ به اینکه چه چیزی سبب میشود یک واژه یا آوا دارای معنا باشد؛ تاکنون آرای گونهگونی ارائه شده مانند: نظریة ارجاعی معنا، نظریة توصیفی معنا، نظریة کارکردی معنا و... که مورد بررسی قرار خواهند گرفت. یکی از این نگرشها نظریة معنیشناسی عمیقگراست که معنا را حقیقتی عمیق و بسیطترین و زایاترین و بنیادیترین جوهرة کلمه میداند. هدف از این نوشتار افزون بر آنالیز نظریات گذشتگان دربارۀ معنا، واکاوی نظریة عمیقگرایی معنایی نسبت به معنای واژههاست که معنای جاریشده از لوگوس را یک حقیقت عمیق میداند که با حفظ و همراهیِ هموارة ساحات محدود ثابت، بینهایت ساحت متغیر معنایی میپذیرد. این مقالۀ پژوهشی بر آنست با نقد نظریههای موجود دربارۀ رابطۀ معنا و پدیدارها و چگونگی شکلگیری معنا و سرچشمۀ آن، نظریة عمیقگراییِ معنا را ارائه دهد و ثابت کند که این نظریه نخستین سیستم اصالت معنا در زبانشناسی نوین را مطرح کرده است. بیگمان هر یک از نظریههای معنایی درصدد بیان نظامهایی برای تبیین معنا، رابطۀ معنا و پدیدارها و... هستند. بر همین اساس این امر ما را در جهت درک رابطة بین کلمه و پدیدارها و منبع معنا یاری خواهد کرد.
The question of meaning is the most important issue in the humanities, linguistics and semantics. Structuralisms consider meaning to be the result of propositions and text. Poststructuralists also do not have a fixed meaning for words, but believe that each signifier delays the meaning and finds its meaning in other signs. Thus, with the delay of meaning, we are practically not faced with a specific meaning in the text, and in principle, meaning is not in the word but the result of communication. In response to what makes a word or sound meaningful; So far, various theories have been proposed, including the social theory of meaning, the descriptive theory of meaning, the functional theory of meaning, and so on. One of these views is the theory of profound semantics, which considers meaning to be the deepest and broadest truth, the most abundant and fundamental essence of the word. The purpose of this paper, in addition to analyzing the previous theories about meaning, is to analyze the theory of semantic deepness in terms of the meaning of words, which considers the meaning derived from the Logos in a profound truth This research paper criticizes the existing theories about meaning and phenomena and how meaning is formed and its source, presents the theory of semantic profundity and proves that this theory is the first system of originality of meaning in modern linguistics. Undoubtedly, each of the semantic theories seeks to express systems for determining meaning, the relationship between meaning and phenomena, and so on. Accordingly, this will help us to understand the relationship between the word and the phenomena and the source of meaning.
Machine summary:
تمامي نظريات معنايي درصدد پاسخ گويي به اين پرسش هستند که «ملاک معناداري واژگان و جملات چيست ؟ آيا کلمات به طور طبيعي داراي معنا هستند يا معناي کلمات نتيجه قراردادهاي اجتماعي است ؟» (کياشمشکي؛ هاشمي،١٣٩١: ٦) و اينکه عميق گرايي معنايي چگونه بين سه ساحت زبان ، ذهن و واقع يا به عبارت ديگر سه جهان معنا، معرفت و جهان خارج ارتباط برقرار ميکند؟ با عنايت به اينکه در زبان شناسي فراساختارگرا ابژه حذف شده و سيستم دوگانه گراي فاعل شناسا-متعلق شناسايي جاي خود را به (فاعل شناسا-تابع شناسا) داده است و زبان به مثابۀ يک فراسوژه معناي جاريشده از لوگوس را از طريق انواع خودآگاه ها و ناخودآگاه هاي جمعي-فردي هفت گانه دريافت ميدارد؛ معناي کلمه -پديدارها چگونه شکل ميگيرد و رابطۀ کلمه و پديدار چگونه رابطه اي است ؛ ارجاعي؟ تصويري؟ کارکردي يا...
نکتۀ ديگر اينکه وقتي عبارات به طور قراردادي با اشياء يا وضعيت هاي واقع در جهان مرتبط شده اند آيا ارجاع يک عبارت زباني به اشياء، توليد معناي ثابت خواهند کرد يا معنا مدام دستخوش قراردادهاي تازه است ؟ آيا معاني عبارات زباني هم تصورات موجود در ذهنند يا معنا پروسه اي فراتر از مرحلۀ تصورات در ذهن است ؟ با توجه به هرم تشکيک موجودي مادرمائيک زباني، تصورات همان ساحات جوهرٔە معنايي-مفهومي کلمه -پديدارها (ساحت وجودي کلمه ) هستند.