Abstract:
این تحقیق میکوشد سیر تحول مفهوم عکاسی ایران در دو دهه نخست پس از انقلاب را در نسبت با گفتمانهای سیاسی و فرهنگی حاکم بر هر دوره بررسی نماید. در این پژوهش از روششناسی «نهادگرایی گفتمانی» بهره گرفته شده است که در آن همزمان به نقش نهادها و ایدهها توجه میشود. در واقع از طریق تجزیه و تحلیل نظرات عکاسان ایرانی از یک سو و همچنین بررسی گفتمان حاکم بر سازمانهای متولی عکاسی تلاش میشود تا نشان دهیم که با گذار از گفتمان انقلابی (دهه نخست انقلاب) به گفتمان سازندگی، چگونه عکاسان ایرانی رفتهرفته از صرف ثبت واقعیت (گرفتن عکس) فاصله گرفته و به جنبه ذهنی و بیان فردی (ساختن عکس) روی آوردهاند. به عبارت دیگر، این پژوهش نشان میدهد که چگونه ارزش مستندنگارانه عکس رفتهرفته جای خود را به ارزش هنری و نمایشی میبخشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که با نزدیک شدن به سالهای پایانی دهه شصت، با قوت گرفتن نگرش فرمالیستی ابتدا مقولهی تعهد و رسالت در عکاسی کمرنگ شده و سپس در نتیجهی تحولاتی مانند دانشگاهی شدن عکاسی، رشد سازمانهای متولی عکاسی و افزایش کتابهای نظری، عکاسان به شکلی از ساخت عکس روی میآورند که ذهنیت عکاس را بیش از پیش در خلق اثر دخیل میسازد.
This paper attempts to investigate the evolution of the concept of photography in Iran in light of changing political discourses. Focusing on the role of ideas and organizations, the study uses discursive institutionalism as a methodological approach. Photography as a modern phenomenon associated with the rise of the middle class can hardly be detached from socio-political circumstances. Photography, which arrived in Iran only 3 years after its invention in France, has always played an important role in major historical moments such as the Constitutive and Islamic Revolutions. During the Qajar dynasty, Shah Nasser-al-din’s obsession with art and photography led to the establishment of the first royal photography studio. During the Pahlavi era, with its modernization agenda, photography found its way into magazines and newspapers as the best means of advertising. However, it was hardly considered an artistic form. In the 1960s, one could see photo exhibitions by photographers such as Ahmad Aali, Ebrahim Hashemi, and Maryam Zandi, who considered photography a form of self-expression or an art form. However, in the mid-1970s, political and social upheavals changed the concept of photography from art to a revealing document and a political weapon. One could refer to the photographs of Kaveh Golestan showing working class and sex workers in the whore houses in the south of Tehran.
Machine summary:
درواقع علاوه بر بررسي تأثير شکل گيري سازمان هاي جديد در حوزٔە عکاسي اعم از دولتي، نيمه دولتي و خصوصي بر تغيير معنا و مفهوم عکس ، در هر دوره با بررسي و تحليل آراي ده عکاس شناخته شده و تأثيرگذار نشان ميدهيم چگونه يک تعريف و مفهوم از عکاسي در هريک از اين دوره هاي سياسي مسلط شده است و در ادامه نيز با تغيير آراي عکاسان ، اين تعريف نيز رفته رفته تغيير ميکند.
به علاوه در اين دوران ، از هيچ کانون يا انجمن مردم نهادي که از تشکل يابي خود عکاسان ايجاد شده باشد، خبري نبود؛ بنابراين موزٔە هنرهاي معاصر با برگزاري سالانه هاي عکس و انجمن سينماي جوانان ايران نيز با جشنواره هاي سراسري و منطقه اي، عملا جريان و گفتمان اصلي در عکاسي را تا پايان سال دورٔە انقلابي تشکيل ميدادند که عکاسي را در ذيل نوعي تعهد و رسالت اجتماعي تعريف ميکرد و ذهنيت عکاس و بحث ساخت يا دستکاري عکس در آن جايي نداشت ؛ براي نمونه بخش عکس پنجمين جشنوارٔە سينماي جوان در سال ١٣٦٦ با موضوعاتي از جمله دفاع مقدس ، زندگي، فرهنگ و هنر، طبيعت ايران و فنون عکاسي برگزار و سخنرانيهايي با موضوعات عکاسي سه بعدي و عکاسي و جنگ ايراد شد (نجفي، ١٣٩٢: ٧٢).
تغيير نگرش عکاسان و مطرح شدن بحث ذهنيت عکاس و کاهش استيلاي عکاسي به عنوان رسالت و تعهدي اجتماعي که از سال هاي پاياني دولت موسوي شروع شده بود، در ادامه به نهادهاي دولتي نيز رسوخ کرد.