Abstract:
کتاب «رفتارشناسی اقتصادی از دیدگاه قرآن کریم؛ انسان مادیگرا و انسان فطرتگرا» به واسطه پرداختن به موضوعی اساسی در مرزهای دانش اقتصاد و داشتن رویکرد قرآنی حائز تحسین است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به بررسی این سوال پرداختیم که اثر مزبور تا چه حد توانسته به پیشبرد مباحث رفتارشناسی اقتصادی کمک کند؟ بنا به یافتههای تحقیق، این اثر به واسطه سه مشکل اساسی نوسان بین تحلیل سیستمی و رفتارشناسی، ایجاد تقابل نامشخص بین انسان مادیگرا و فطرتگرا و رفتارشناسی در چارچوب دیدگاه عقلانیت کامل نتوانسته به اهداف خود دست یابد. مشکل اصلی عدم توجه به محدودیتهای عقلانیت بشر هنگام انتخاب است؛ مشکلی که در اقتصاد رفتاری به عنوان مرز دانش رفتارشناسی در اقتصاد معاصر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله بدین نتیجه رسیدیم که بر خلاف برداشت ارائه شده در کتاب مزبور، در رفتارشناسی اقتصادی قرآن کریم به محدودیت شناختی، انگیزشی و ارادی بشر در انتخاب عقلایی توجه شده است. در همین راستا، خداوند متعال برای مواجهه با محدودیتهای عقلانیت از راهبردهایی همچون تذکر و تلنگر اجتماعی، تقویت ابعاد شناختی بشر، تغییر حسابداری ذهنی و تعهدسازی درونی سخن میگوید.
The book “Economic Behaviorology According to Holy Quran” is honorable for referring to an important issue on the borders of Economics and for having a Quranic approach. Using the analytical method, the current paper analyses the performance of this book in promoting the borders of discussions on economic Behaviorology. According to the findings of the paper, the book suffers from three main problems namely return between systematic analysis and Behaviorology, making a vague conflict between materialist and innatist Human and Behaviorology in the framework of the perfect rationality approach. Therefore, it could not access its goals. The main problem is the lack of attention to the boundaries of human rationality which is an important issue in Behavioral Economics. Contrary to the findings of the book, there has been attention to cognitive, motivational, and intentional boundaries of rationality in Quranic economic Behaviorology. Therefore, Allah almighty mentioned some solutions.
Machine summary:
بنابه یافتههای تحقیق، این اثر بهواسطۀ سه مشکل اساسیِ نوسان بین تحلیل سیستمی و رفتارشناسی، ایجاد تقابل نامشخص بین انسان مادیگرا و فطرتگرا، و رفتارشناسی در چهارچوب دیدگاه عقلانیت کامل نتوانسته است به اهداف خود دست یابد.
نتیجۀ مقاله بر این است که، باوجود برداشت ارائهشده در کتاب مزبور، در رفتارشناسی اقتصادی قرآن کریم به محدودیت شناختی، انگیزشی، و ارادی بشر در انتخاب عقلایی توجه شده است.
نویسنده کتاب را با مباحث رفتارشناسی و ایجاد تقابل بین رفتار انسان مادیگرا و فطرتگرا آغاز میکند، ولی در میانۀ راه بهسمت مباحث نظام اقتصادی اسلام در سه حوزۀ تولید، توزیع، و مصرف میرود.
وي، در بخش محوری سوم کتاب كه به تحليل برخی رفتارهاي اقتصادی انسان فطرتگرا از دیدگاه قرآن کریم اختصاص يافته، عناوین زیر را برای مدخل مباحث خود برگزیده است: 1.
درنهایت، نویسنده این ادعا را مطرح میکند: ازآنجاکه انسان فطرتگرا دارای ابعادی غیرمادی، یعنی معنوی و اخروی، است ممکن است بعد معنوی یا اخروی وی بهصورتی در نظر گرفته شود که با نیازهای مادی دیگران پیوند و پیوستگی داشته باشد؛ یعنی وی به برطرفکردن کمبودهای مادی مربوط به داشتن یک زندگی شرافتمندانه برای برخی که خود توان تصمیم و رفتار متناسب با آن را ندارند حساس شده و این امر جزء یکی از کمبودهای وی قرار میگیرد؛ البته یک کمبود معنوی (همان: 224-225).
این تبیین در تقابل با یافتههای اقتصاد رفتاری است که به محدودیتهای بشر در انتخاب عقلایی رسیده است؛ رویکردی که در انتهای مقاله تبیین کرده است و به بررسی تطبیقی آن با رفتارشناسی اقتصادی در قرآن کریم پرداخته میشود.