Abstract:
سید احمد فردید (1289-1373) با تلفیقی که از فلسفه هرمنوتیکی هایدگر و عرفان ابن عربی به دست داده است نماینده یکی از رویکردهای معاصر در مواجهه انتقادی با غرب است. وی با اتکاء به کاوشهای اتیمولوژیک (etymological studies) و بهرهگیری از آراء عرفای اسلامی به ویژه عرفان نظری محیی الدین ابن عربی، رویکرد اشراقی کربن و خوانشی خاص از فلسفه هایدگر و قرائتی خاص از متون و اصطلاحات فلسفه و کلام اسلامی و تفاسیر شعر شاعرانی چون جامی به مقولات و مفاهیمی خاص برای صورتبندی مفهومی مواجهه «ما» و «غرب» دست یافته است. برای فردید، «غرب» نه یک مفهوم جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی یا حتی فرهنگی بلکه به تبعیت از هایدگر، ماهیت غرب، متافیزیک است. متافیزیک تلقی و تفسیر خاصی از وجود فینفسه و نحوه رویارویی خاصی با هستی یعنی نوع خاصی از اونتولوژی است. به همین دلیل برای فردید، به تبعیت از هایدگر، غرب و به همان سان شرق، مفاهیم انتولوژیک (Ontologic) هستند. غرب و شرق عبارتند از دوگونه اونتولوژی و دوگونه فهم از وجود فینفسه که خودشان را در دو سنت و تاریخ گوناگون، دو فرهنگ و تمدن مختلف و در دو گونه نظام اجتماعی متفاوت آشکار میسازند. این نوشتار میکوشد تا به تحلیل مبانی و لوازم این مواجهه و دستاوردهای آن برای اندیشه ایران معاصر بپردازد.
Seyyed Ahmad Fardid (1910-11994) by the combination of Heideggerchr('39')s Hermeneutic philosophy and Ibn Arabi mysticism represents a contemporary approach to critical confrontation with the West. Relying on etymological studies and using The views of Islamic mystics, especially the theoretical mysticism of Ibn ʿArabi, the Illuminationist approach of Carbon and a special reading of Heideggerchr('39')s philosophy and a special reading of texts and terms of Islamic philosophy and theology and interpretations of poems by poets such as Jami , Has been achieved
to special categories and concepts on the "West". This article tries to analyze the principles and consequences of this Encounter and its achievements for contemporary Iranian thought.
Machine summary:
چيتيک در کتاب اخير به يکي از مسائل فلسفه دين معاصر يعني پلوراليسم ديني (تنوع اديان ) پرداخته است و صراحتاً از امکانات قابل اعتناي ميراث ابن عربي براي مسائل زمانه ما سخن ميگويد: در سال هاي اخير پيش فرض هاي جديد در باب ماهيت انسان مورد ترديد قرار گرفته اند.
فرديد در گروه آن دسته از معاصران است که هيدگر را متناسب با فرهنگ ايراني – اسلامي تقرير و معرفي کرد و بين هايدگر و ابن عربي 2 / 20 قرابت هاي فکري ميديد، آنچه براي وي اين امکان را فراهم کرد تجربه هانري کربن در مواجهه با ميراث اسلامي بود.
٢. مطالعات تطبيقي عرفان ابن عربي و فلسفه معاصر چنان که برخي پژوهش هاي معاصر نشان داده در مطالعه تطبيقي ابن عربي و فلاسفه معاصر همچون هيدگر بايد به تفاوت افق فکري و زيست جهان ابن عربي به عنوان نماينده سنت عرفان اسلامي و اينکه پرنفوذترين عارف و حکيم اسلامي از قرن هفتم هجري به بعد بوده و تأثير و نفوذي عظيم در تفکر و فرهنگ اسلامي، به خصوص در ايران داشته ازسويي و هايدگر به عنوان نماينده تفکر معاصر پرنفوذترين متفکر قرن بيستم که بيش از هر متفکري در فهم و نقد تفکر جديد سهم داشته و افق هاي کاملاً جديدي به روي انسان معاصر گشوده است توجه داشت (مصلح ، ١٣٨٤).