Abstract:
هرمنوتیک بهمثابه دانش فرایند فهم متن، گرایشها و شاخههای مختلفی دارد که شاخصترین آنها، هرمنوتیک کلاسیک، هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک مدرن است. در این میان، هرمنوتیک فلسفی که توسط فیلسوفان نامداری همچون فردریش نیچه، مارتین هایدگر، هانس گیورگ گادامر و پل ریکور مطرح شد، به جای تلاش برای روشمندسازی شیوه فهم، ماهیت فهم را کانون بحث قرار میدهد. از رهگذر این جستار، مشخص میشود که هرمنوتیک فلسفی بر پایه امتزاج افق مولف و مفسر، تاثیرگذاری پیشداوریها در فهم، تاریخمندی فهم، دور هرمنوتیکی و پایانناپذیری فرایند فهم شکل گرفته و این مولفهها با مولفههای روش فهم در اصول فقه ناسازگار است؛ چنانکه از دیگر سو، امکانناپذیری فهم ناب از متن، کثرتگرایی فهم و مطلوبیت تفسیر به رای از لوازم هرمنوتیک فلسفی است که با مولفههای روش فهم در اصول فقه ناسازگار است.
Machine summary:
از رهگذر این جستار، مشخص میشود که هرمنوتیک فلسفی بر پایه امتزاج افق مؤلف و مفسر، تأثیرگذاری پیشداوریها در فهم، تاریخمندی فهم، دور هرمنوتیکی و پایانناپذیری فرایند فهم شکل گرفته و این مؤلفهها با مؤلفههای روش فهم در اصول فقه ناسازگار است؛ چنانکه از دیگر سو، امکانناپذیری فهم ناب از متن، کثرتگرایی فهم و مطلوبیت تفسیر به رأی از لوازم هرمنوتیک فلسفی است که با مؤلفههای روش فهم در اصول فقه ناسازگار است.
هرمنوتیک، هرمنوتیک فلسفی، گادامر، اصول فقه، حقیقت فهم مقدمه هرمنوتیک بهمثابه دانشی که فرایند فهم یک اثر را کانون بررسی قرار میدهد و به بررسی چگونگی دریافت معنا از پدیدههای گوناگون هستی اعم از گفتاری، رفتاری، متون نوشتاری و آثار هنری میپردازد، از سابقه دیرینی برخوردار است و مکاتب هرمنوتیکی از نگاه تاریخی به سه دوره هرمنوتیک کلاسیک، هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک مدرن تقسیم میشود.
علم اصول بر پایه ضرورت ارائه قواعد روش فهم شکل گرفته و مهمترین دانشی است که در میان دانشهای اسلامی با بحث روششناسی فهم متن و خطاب ارتباط دارد (محمد، 1387، ص85).
مقايسه مؤلفهها میان مؤلفههای هرمنوتیک فلسفی گادامر و مؤلفههای روش فهم در اصول فقه ناسازگاری روشنی وجود دارد که تقریر آنها از این قرار است: 1ـ1ـ8.
تاريخمندی فهم متن تاریخمندی فهم متن از دیگر مؤلفههای هرمنوتیک فلسفی گادامر است که به باور وی، جدایی از زمان و مکان برای هیچ مفسری در تفسیر وجود ندارد و برایناساس ما نمیتوانیم بیرون از تاریخ بایستیم و به معرفتی عینی دست یابیم، بلکه همواره در موقعیت و زمینهای خاص قرار داریم (اعرافی، 1395، ص127).