Abstract:
امیرالشّعراء ابوعبدالله محمّد فرزند عبدالملک برهانی، معروف به معزّی نیشابوری، از معاریف و مشاهیر سخن پارسی، در روزگار سلجوقیان است که در زمان سلطان ابراهیم، فرزند مسعود غزنوی دیده به جهان گشود و مدارج کمال و فضل را پیموده تا آنجا که در عهد جلالالدین ملکشاه و سلطان معزّالدین سنجر، ملکالشّعرا و امیرالامرا شد. وی از بزرگان به شمار میآمد. گفتهاند در دربار سلجوقیان مرتبه و پایگاهی داشت که عنصری نزد غزنویان و رودکی نزد سامانیان یافته بودند. این رساله به بررسی قسمتی از اشعار هنری نامبرده به ویژه در مورد کاربرد زیور یا آرایههایی از علم بدیع پرداخته است. بدیع در لغت به معنینوآورده شده و یا نوآورنده است و در اصطلاح چنان که قدما گفتهاند علمی است که از وجوه زیبایی کلام بحث میکند یعنی از فنونی است که کلام عادی را کم و بیش تبدیل به کلام ادبی میکند و یا کلام ادبی را به سطح والاتری (از ادبی بودن یا سبک ادبی داشتن) تعالی میبخشد. تضاد، تلمیح، تناسب و ایهام از قسمتهای مهم علم بدیع به شمار میآیند؛ در این تحقیق کوشش شده است کاربرد آنها را در دیوان امیرمعزّی نیشابوری مورد بررسی قرار دهد.
Machine summary:
همچنین در قصاید وی ابیات پندآمیز و تشویق و ترغیب شاهان و بزرگان به مردم، پردهدری و دادگستری زیاد میتوان دید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} عنوان پژوهش حاضر ایهام و انواع آن، تضاد و تناسب در دیوان امیر معزّی نیشابوري میباشد، برای رسیدن به اهداف مشخص شده، پروژه بر سه بخش اصلی متمرکز شده است: در بخش نخست، شناخت و آشنایی با زندگی شاعر، شعر و سبک شعری او و بررسی ویژگیهای شعری وی میباشد به همین منظور با مطالعهی کتابهای متعدّد بر اساس اهداف مورد نظر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
معزّی بر روی هم تخیّلی بسیار ضعیف دارد به حدی که از کوچکترین تصرّفی در ارائه تصویرهای دیگران عاجز است و از این روی اگر در دیوان او تصویرهایی به ندرت پیدا شود که ما اکنون از منشأ آنها بیخبر باشیم، با احتیاط باید تلقی شود زیرا احتمال آن هست که این تصاویر را از شعر گویندگانی گرفته باشد که دیوانشان در روزگار او وجود داشته و بعد از بین رفته از قبیل کسایی و دیگر شاعران برجسته قرن چهارم، به هر حال آن دسته تصاویر که منحصراً در زمینه وصف طبیعت است عبارت است از: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} معزّی با اینکه در پایان قرن پنجم و اوایل قرن ششم زیسته، از اسلوب تصاویر زمان خود کمتر رنگ پذیرفته، به خصوص توجه به استعارههای پیچیده که در شعر بلفرج و مسعود دیده میشود در او نیست و از همین نظر، عقیده آنها را که خون دیوان مسعود و ابوالفرج را به گردن او دانستهاند نباید پذیرفت و در تصویرهای او تاثیر علوم مطلقاً دیده نمیشود اما نمونههایی از تصاویر انتزاعی دارد که از دوره قبل آغاز شده بود مانند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} تأثیر او از تصاویر شعر عرب مستقیم نیست و بیشتر همان تصویری را گرفته که در شهر گویندگان دورهی قبل داخل ادب فارسی شده بود از قبیل: او نمونه کامل یک شاعر موظف به مدح و ستایشگری است و گویا تصویری که از شعر داشته تنها همین کار بوده و از این روی در دیوان او، به ویژه در مدایح، اغراق در اوج اوست»[5].