Abstract:
اجتناب از مالیات میتواند با کاهش بار مالیاتی شرکتها با استفاده قانونی از قوانین مالیاتی تا نقض قوانین مالیاتی متغیر باشد. کاهش مالیات شرکتها از طریق اجتناب مالیاتی وجوه نقد مازاد را برای شرکت ایجاد مینماید که میتواند برحقوق و دستمزد و رفاه کارکنان شرکت تاثیر گذار باشد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر اجتناب مالیاتی بر توزیع دستمزد کارکنان میباشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش علی همبستگی میباشد. جامعه آماری پژوهش کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در بازه زمانی 5 ساله 1395 الی 1399 بوده است که از طریق نمونهگیری حذف سیستماتیک در مجموع 96 شرکت مورد مطالعه قرار گرفتند. یافتههای تحقیق نشان میدهد اجتناب مالیاتی بر سطح کل حقوق و دستمزد تاثیر مثبت و معنی داری دارد؛ اما بر دستمزد معوق و شکاف دستمزد مدیران اجرایی و کارکنان عادی تاثیر معنی داری ندارد؛ بنابراین وجوه ناشی از اجتناب مالیاتی شرکت موجب افزایش کل دستمزد کارکنان میشود و مدیران اجرایی این وجوه را صرف منافع شخصی و افزایش دریافتیهای خویش نمینمایند.
Tax avoidance can vary from reducing the tax burden on companies by legally using tax laws to violating tax laws. Reducing corporate taxes through tax avoidance creates excess cash for the company that can affect the salaries and welfare of the company's employees. The purpose of this study is to investigate the effect of tax avoidance on the distribution of employees' wages. This research is applied in terms of purpose and in terms of nature and causal method. The statistical population of the study was all companies listed on the stock exchange in the period of 5 years from 1395 to 1399 that a total of 96 companies were studied through systematic elimination sampling. Research findings show that tax avoidance has a positive and significant effect on the overall level of wages. But it does not have a significant effect on deferred wages and the salary gap of executives and ordinary employees. Therefore, the funds resulting from the company's tax evasion increase the total wages of employees, and executives do not spend these funds for personal gain and increase their earnings.
Machine summary:
در واقع اجتناب مالياتي موثر مي تواند ماليات نسبي را کاهش دهد و جريان هاي نقدي بالاتري ايجاد کند (چيز، ٢٠١٨)؛ اما مسئله اين است که افزايش جريان هاي نقدي براي چه مقصدي استفاده خواهد شد براي کارمندان در قالب حقوق بالاتر؟ اگر چنين شود، پس افزايش حقوق به طور مساوي بين مديران اجرايي و عادي تخصيص مييابد (وانگ و همکاران ، ٢٠٢١).
در اين شرايط ، مزايايي که توسط اجتناب مالياتي شرکت ها حاصل شده است در نهايت به صورت توزيع نابرابر پاداش کارکنان ظاهر مي شود و باعث افزايش حقوق مديريت شده و شکاف دستمزد بين مديران اجرايي و کارکنان عادي داخلي را گسترش ميدهد (وانگ و همکاران ، ٢٠٢١).
Capital: مخارج سرمايه اي شرکت Liquid: نقدينگي شرکت Ln Age: سن شرکت Indir: استقال هيئت مديره MO: مالکيت مديريتي Big: اندازه موسسه حسابرسي براي بررسي فرضيه دوم تحقيق مطابق با تحقيق (وانگ و همکاران ، ٢٠٢١) از مدل رگرسيوني زير استفاده مي شود: مدل ٢ 1 Fuest & et al که در اين مدل : (به تصویر صفحه مراجعه شود) GAP: شکاف حقوق و دستمزد Dual: دوگانگي نقش مديرعامل Ownership: تمرکز مالکيت Board: اندازه هيئت مديره Down: تغيير در سود ٣-١.
تعريف عملياتي متغيرهاي پژوهش الف -متغير وابسته : سطح حقوق و دستمزد کارکنان (Pay Level) براي محاسبه متغير سطح حقوق کارکنان از دو معيار به شرح زير استفاده ميشود: حقوق نقدي (Cash Pay): معيار اول مطابق با تحقيق هان و همکاران (٢٠١٦) شامل حقوق نقدي يا حقوق پرداختي به کارکنان ميباشد که برابر با اين متغير از لگاريتم مجموع حقوق و دستمزد پرداختي به کارکنان ، مديران و ساير کارکنان تقسيم بر تعداد کارکنان شرکت i در دوره t است (وانگ و همکاران ، ٢٠٢١).