Abstract:
رسانهها به یکی از بخشهای جداییناپذیر زندگی انسان در عصر تکنولوژی تبدیلشدهاند. از سویی معماری نیز بهعنوان عاملی رسانهای معرفی میشود که در سطوح مختلف قابلتحلیل است؛ اما با این تفاسیر هنوز الگویی روشن از تعاملات میان معماری و رسانه تبیین نشده است. این پژوهش با هدف شناسایی شاخصهای مؤثر بر ماهیت رسانه بودن معماری و اولویتبندی آنها و نهایتاً ارائه مدلی از عوامل اثرگذار بر کیفیت رسانهای معماری در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، به دنبال پاسخ به این سؤالات است که ابتدا شاخصهای مؤثر بر ارتقای کیفیت رسانهای معماری کداماند و سپس چگونه میتوان در نمونه استفاده مجدد تطبیقی مدلی از این شاخصها را تدوین کرد. پژوهش حاضر ازنظر هدف بنیادی-تجربی، و ازنظر ماهیت و روش توصیفی-پیمایشی در مطالعه موردی است. پس از مطالعات کتابخانهای، 21 نفر از اعضای هیئتعلمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز بهعنوان متخصصین پانل دلفی انتخاب شدند و ایدهپردازی شاخصها با مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام شد. سپس با ادغام شاخصهای مبانی نظری و شاخصهای حاصل از تحلیل محتوای مصاحبهها، 43 شاخص مؤثر بر ارتقای کیفیت رسانهای معماری در چهار دسته استخراج گردید. پس از تائید روایی و پایایی ابزار پژوهش، خبرگان در پرسشنامههای بسته و طیف 5 درجهای لیکرت به امتیازدهی شاخصها پرداختند و دادهها با تکنیک تاپسیس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان میدهد که شاخصهای «اشارهکننده به هنر ساخت و تکنولوژی زمان»، «بازتابدهنده فرهنگ مردم جامعه» و «به وجود آورنده ادراکات حسی جدید» دارای بالاترین اولویتها بودند و دسته «شاخصهای مربوط به کاربردهای رسانه» نیز مؤثرترین دسته معرفی شد. معماری اگر نقش رسانهای نداشته باشد دیگر معماری نیست. معماری بهعنوان یک میانجی در ظرف رسانهای خود انتقالدهنده ایدهها و پیامها به آیندگان است و کیفیت رسانهای آن باعث باز زایشهای گوناگون فضایی در بسترهای ذهنی طیفهای مخاطبان میشود.
Media has always been a platform for activities related to the human intellect. It has become an integral part of human life in various forms and contexts by the supporting role of technology. On the other hand, many thinkers and theorists have introduced architecture as a physical media that can be perceived and analyzed at different theoretical levels. Despite these interpretations that recognize buildings with intrinsic mediating factors, a clear theoretical framework of such relationships and the interaction between architecture and media has not yet been identified. This study seeks to answer two main questions: what indicators affect the procedure in which architecture turns into a media? And, how can a model of the affecting factors and categories be identified to explain the connection between architecture and media clearly? Therefore, this study aims to identify and prioritize the effective factors for mediating the quality of architecture. Finally, it tries to present a model for recognizing architecture as media based on a case study, the historical building of the Faculty of Architecture and Urbanism at Tabriz Islamic Art University, as an example of adaptive reuse in historic buildings.