Abstract:
یکی از مفاهیم دیر پا که در مذاهب ابراهیمی نیز عرض اندام میکند، مفهوم منجی است. این مفهوم حتی پیش از ظهور اسلام نیز در ایران نقش پررنگی داشته است. اما با گذر زمان و در طول تاریخ، این مفهوم دچار تغییراتی شده است و به خصوص با توجه به شرایط اجتماعی - سیاسی، معانی متفاوتی به خود گرفته است. در این مقاله در پی آن هستیم تا با بررسی برداشتهای متاخر از مفهوم منجی و نسبتی که با جامعه برقرار میکند، منجی و منجی گرایی را در دو اثر از غلامحسین ساعدی مورد بررسی قرار دهیم. در این راستا با بررسی شرایط سیاسی اجتماعی دهه چهل ایران و پیامدهای کودتای 28 مرداد 1332 به این موضوع میپردازیم که باور به منجی در این دوره دچار چه تحولاتی شده است. سپس با تکیه بر آرای اریک فروم در مورد مفاهیم امید، ناامیدی و منجی گرایی به این مسیله خواهیم پرداخت که نگاه به منجی و آرمانشهری که در پی ظهور او محقق خواهد شد، در چوب به دستهای ورزیل و بهترین بابای دنیا چطور خود را نشان میدهد.
Messianism and waiting for the Messiah are deep rooted notions in the history of beliefs. These notions were accepted among Iranians even before their conversion to Islam. But through time and ages, the notion has changed and particularly regarding the social-political context, it has been received differently. In this essay we examine these recent changes in Messianism and how the recent notion has obvious relation with the social-political situation. Then we will read two plays of Gholamhossein Saedi with observing this notion in them. Therefore, examining the social-political situation of Iran, after the notorious Coup of 1953, in 1960’s has essential part in our essay and we will show how the Notion of Munji [Messiah] has changed through this critical time. After that, regarding Fromm’s definition of hope and Messianism, the Messianic and Utopian notion will be examined in Stick holders in Varazil_Choob beh Dasthaye Varazil and The best father in the world_Behtarin Bababye Donya.
Machine summary:
سپس با تکیه بر آرای اریک فروم پژوهشی تئاتر درمورد مفاهیم امید، ناامیدی و منجی گرایی به این مسئله خواهیم پرداخت که نگاه به منجی ١٠٥ و آرمانشهری که در پی ظهور او محقق خواهد شد، در چوب به دست های ورزیل و بهترین بابای دنیا چطور خود را نشان می دهد.
پایان نامه ی کارشناسی ارشد منجی در دو شبنم شیرزادی با عنوان «کهن الگوی اسطوره ای و مذهبی آخرالزمان در نمایش نامه های ایرانی » نمایش نامه از غلامحسین نیز از منظر آخرالزمانی بودن انقلاب اسلامی ، برخی نمایش نامه ها را بررسی کرده است ؛ اما ساعدی با در پژوهش پیش رو تأکید ما بر مفهوم منجی و تأثیر آن بر جهان بینی دو متن نمایشی خاص نگاهی به آرای قرار دارد.
درنهایت می توانیم به بحث مهم مندیتا اشاره کنیم که به منجی گرایی مکتب فرانکفورت اشاره می کند و چهار مولفه را در آن تشخیص می دهد: ١ـ بازگشت ازطریق یادآوری خاطرات ، در برابر بازگشت به دوران طلایی گذشته ٢ـ آرمانشهری غیرتاریخی که ناقض آرمانشهر روشنگری است و پیشرفت را به عنوان یک فاجعه می بیند ٣ـ گسستی آخرالزمانی با گذشته که منجر به آینده ای می شود که از نقطه نظر کنونی ، اصلا قابل تصور نیست شماره ٨٧ ٤ـ این دیدگاه که مسیح موعود نه یک فرد، بلکه نیروها و مولفه های منجی گرایانه هستند فصلنامه علمی (مندیتا، ٢٠٠٧: ١٤٣ـ٤).