Abstract:
فضای مجازی علیرغم نوپدید بودنش، تحولاتی جدی در جامعه ایرانی پدید آورده و همین مساله باعث توجه جدیتر اندیشمندان مسلمان به ماهیت آن گردیده است. تامل فلسفی در باب فضای مجازی یکی از رویکردهایی است که اخیرا مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است و به نوعی مکمل و حتی مبنای تامل علمی در باب فضای مجازی است تا بتوان بر اساس آن تبیین و پیشبینی و تجویز کرد. از این رو سیاستگذاری فضای مجازی در ایران شدیدا نیازمند توجهات فلسفی و متعاقبا تمییز و تبیین رویکرد فلسفی مختار است. همانطور که در مطالعه فضای مجازی با ابعادی چون فناوری اطلاعات و ارتباطات، سایبرنتیک، هوش مصنوعی، رایانش و... مواجه هستیم به همین ترتیب در تامل فلسفی در باب فضای مجازی هم ناگزیر باید به ابعاد مذکور پرداخته شود. کاری که در کتاب "فلسفه فضای مجازی" مورد توجه بوده و در این مقاله به نقد و ارزیابی کتاب مذکور در جهت انجام این مهم پرداختهایم.
Cyberspace, despite its emergence, has brought about serious changes in Iranian society, and this has led Muslim thinkers to pay more serious attention to its nature. Philosophical reflection on cyberspace is one of the approaches that has recently been considered by thinkers and is a kind of complement and even the basis of scientific reflection on cyberspace in order to be able to explain, predict and prescribe based on which. Therefore, cyberspace policy-making in Iran desperately needs philosophical attention and consequently the distinction and explanation of the autonomous philosophical approach. As in the study of cyberspace, we are faced with dimensions such as information and communication technology, cybernetics, artificial intelligence, computing, etc. In the same way, in philosophical reflection on cyberspace, these dimensions must be addressed. The work that has been considered in the book "Philosophy of Cyberspace" and in this article, we have reviewed and evaluated the book in order to do this important thing.
Machine summary:
3. 4 فقدان طرح منسجم نظری در این گزارش بهدرستی به فلسفة فناوری، فلسفة هوش مصنوعی، فلسفة رایانش، فلسفة اطلاعات، و فلسفة رایانه (فصول اول و دوم) پرداخته شده است، ولی از این مباحث در تبیین فلسفه و هستیشناسی فضای مجازی استفاده نشده و یک کلّ ارگانیک بهوجود نیامده است و عملاً هر بخش برای خودش جزیرهای است که با سایر بخشها ارتباطی روشن و پیوندی منطقی نیافته است و ملاک انتخاب سرفصلها و اشخاص برای بحث دربارة آرایشان مشخص نیست و بهنوعی محقق رویکرد دایرةالمعارفی اتخاذ کرده و قاطبة منابع و آثاری را که به آنها دسترسی داشته در کتاب گرد آورده است؛ حال آنکه همة اینها باید تابعی از مسئلة پژوهش باشند و در طرح مفهومی روشنی جای گرفته باشند، ولی عملاً انبوهی از موضوعات مختلف گرد هم آمده و توضیحاتی کلی دربارة آنها ارائه شده و، درنهایت، بدون تبیین دقیق ربط منطقی بین آن بخشها با موضوع فلسفه و هستیشناسی فضای مجازی، بحث خاتمه یافته است.
در صفحة 21 کتاب، در گزارش رویکردها به فلسفه با عنوانهای «سنتگرا»، «تجددگرا»، و «پساتجددگرا»، بهرغم اینکه مقولهبندی بالا بسیار کلی است و عملاً در تنقیح بحث فلسفة فضای مجازی خیلی مفید نخواهد بود، نهایتاً مشخص نیست که رویکرد مختار مؤلف به فلسفة فضای مجازی در کدامیک از این دستهبندیها قرار میگیرد و متعاقباً کاربست فلسفههای تحلیلی و قارهای فناوری بهخوبی تبیین نشده است (خندان ۱۳۸۸: 21)؛ بهطوریکه تفاوتها و افتراقات نظری و عملی آنها در حوزة فناوری و نهایتاً دیدگاه مختاری که مؤلف اتخاذ میکند مشخص نیست.