Abstract:
در قرن معاصر با تاثیرپذیری از افکار سید جمالالدین اسدآبادی، نیازها و شرایط سیاسی- اجتماعی جامعه، جریانی به نام «قرآنیان شیعه» در ایران شکل گرفت که بارزترین مشخصه آنان، کنار نهادن احادیث ائمه (ع) در فهم قرآن شناختهشده است. مطالعه آثار آنان نشان میدهد، دیدگاهشان با سایر قرانیون تفاوتهایی را دارد. هدف این نوشتار بررسی نقش سنت در مبنا و رویکرد منتسبین به این جریان با استناد به نصوص خودشان است، ازاینرو با روش تحلیلی-توصیفی، دیدگاه آنان در سه موضوع (تفسیر و تاویل، کفایت قرآن (بهرهمندی از سنت در مباحث اعتقادی و نیز در تبیین احکام و جزئیات)، شروط پذیرش روایت) جمعآوری و فارغ از ارزیابی صحت واکاوی شده است. یافتهها حاکی از آن است که با این حجم از تفاوتها و تناقضات، خطا در بهکارگیری رویکردها و...، جریان بهحساب آوردن آنان موضوعی قابلتامل است. از تناقض بین آراء آنان با یکدیگر، عدم پایبندی به مبانی و تغییر نظراتشان در طول حیات فکریشان، سستی مبانی آنان نتیجه میشود.
Influenced by the thoughts of Seyyed Jamal al-Din al-Assadabadi, and the socio-political conditions of society, the need for a contemporary movement called the "Shiite Qur'an" was formed in Iran, that Their most prominent characteristic is the Decline of the hadiths of the Imams in understanding the Qur'an. Examination of their books shows that views differ from those of other Qur'ans. The main purpose of this study is to examine the role of Sunnah in the basis and approach of Shiite Quranists through their own books. By analytical-descriptive method, their views on three issues (interpretation, adequacy of the Qur'an (using the tradition in doctrinal discussions and also in explaining the rules and details), the conditions for accepting the narration) Collected and analyzed independently of accuracy. Findings indicate that with this volume of differences and contradictions, errors in the use of approaches, etc., the process of calculating them is a matter for consideration. The contradiction between their opinions, lack of adherence to the principles and change of their views during their intellectual life, results in the weakness of their principles.
Machine summary:
اما آنان نه تنها به تفسير آيات اعتقادي پرداخته اند، در اين مهم از روايات نيز بهره برده اند، به عنوان نمونه قلمداران در کتاب هاي «بحث شفاعت » و «شاهراه اتحاد»، برقعيقمي در کتاب هاي «اصول دين از ديدگاه قرآن » و «تابشي از قرآن »، سنگلجي در کتاب هاي «توحيد عبادت » و «محو الوهوم »، فريدتنکابني در کتاب «اسلام و رجعت »، حسينيطباطبايي در کتاب «راهي به سوي وحدت »، وي کتاب «فتح الباري فيما روي عن علي(ع ) في تفسير القرآن » وي به طورکلي از روايات امام علي(ع ) است ، همچنين شعار در کتاب «تفسير آيات مشکله ».
نگاه برقعيقمي به رابطه بين قرآن و سنت متناقض است ، وي از يک سو موافقت با قرآن را شرط صحت و پذيرش روايت ميداند و ميگويد: «طبق دستور خدا و پيامبر و ائمه ، احاديث مخالف با قرآن را از هرکه باشد نميپذيريم ، و هر حديثي که موافق با قرآن باشد را قبول کرده و بر چشم ميگذاريم » (برقعيقمي، بيتا(٤)، ص .
اما در عمل گاه به معيار موافقت با قرآن در صحيح دانستن روايات پايبند بوده و گاه نبوده اند، از نمونه هايي که پيابند نبوده اند: برقعيقمي در تفسير نساء: ٥٩ روايتي از پيامبر(ص ) را نقل ميکند به اين مضمون که نبايد نام خدا و پيامبر(ص ) در يک صف باشد، درحالي که درآيات قرآن نام خدا و پيامبر(ص ) در کنار هم ذکر شده است ١ (برقعيقمي، بيتا(١)، ج ١، ص .