Abstract:
جهان اسلام، پس از حملات ویرانگر مغولها و تشکیل حکومت ایلخانان ایران (اواسط سدة هفتم تا اواسط سدة هشتم) با شرایط تازه و متفاوتی روبهرو شد تا آنجا که گسترش علوم مختلف نیز تحت تأثیر این شرایط قرار گرفت. در چنین اوضاعی، محمدبن زکریای قزوینی، با تألیف آثارالبلاد و اخبارالعباد و نیز عجایبالبلدان، نخستین گام را در مسیر تألیف آثار جغرافیایی برداشت. از اینرو، پژوهش حاضر کوشیده است تا به این پرسشها پاسخ دهد که آیا قزوینی در تألیف آثارالبلاد و اخبارالعباد، بر نگرش و شیوۀ پیشینیان اتّکا کرد یا طرحی نو درانداخت و از چه منظری به دانش جغرافیا مینگریست و آن را مشتمل بر چه عناصری میدانست؟ بررسیها نشان میدهد که قزوینی ازلحاظ اشتمال، هم به جهان اسلام و هم به بیرون از آن توجه داشته و از آن روی که در نوشتن مطالب بهگونهای متأثر از نظام اقیلم یونانی بوده، به مکتب عراقی گرایشِ بسیار داشته است. همچنین او کوشید میان جغرافیا و تاریخ توازنی هم بهوجود آورد؛ از همینروست که بعد از جغرافیای طبیعی، بیشترین توجهاش به جغرافیای انسانی و اقتصادی بوده است. چنین رویکردی از عنوان کتاب او هم پیداست که «بلاد» و «عباد» را در آن جای داده است. همچنین نگاه ویژه نویسنده به عجایبنگاری و تراجم احوال بزرگان، نشاندهنده گرایش او به تاریخنگاری و داستانپردازی بوده است.
Following the invasions of the Mongols and the subsequent establishment of the Ilkhanate, the Islamic territory faced a new situation, which affected the development of the sciences. In this situation, the Iranian Muslim geographer, Abu Yahya Zakariyyaʾ ibn Muhammad ibn Mahmud al-Qazwini, wrote geographical Athar al-bilad wa-akhbar al-ʽibad (Monuments of the Lands and Historical Traditions about Their Peoples), as well as the ʿAjaʾib al-makhluqat wa-gharaʾib al-mawjudat (Wonders of the Creation and Unique [phenomena] of the Existence). This article aims to answer whether al-Qazwini, in his Athar al-bilad, wa-akhbar al-ʽibad, followed his predecessors' approach or devised an innovative attitude. This article also explores the elements and characteristics of his attitude. The survey shows that al-Qazwini, by choosing a generalistic view, included the geography of the foreign territories in his book. He was influenced by the Greek climate categorization and the Iraqi school in geography. His geographical writings have a historical tendency so the biographies could be found in his book.
Machine summary:
توجه کمابیش توأمان قزوینی به توصیف شهرهای اسلامی و غیراسلامی ، از جمله دورترین نقاط بحر ظلمات (قزوینی، آثارالبلاد، ٥٠٤، ٦١٦) یا اقیانوس اطلس بدین معناست که این کتاب از لحاظ محتوا، مانند معجم ما استعجمِ ابوعبید بکری و نیز معجم البلدانِ یاقوت حموی در دسته «جهان به طور کلی » جای میگیرد؛ از همین رو میتوان آن را ذیل آثار مکتب عراقی دسته بندی کرد.
درواقع ، آنها بدون اشاره به این تقسیم بندی ها و تفکیک ها، آثاری پدید آورده اند که کمابیش همه یا برخی از عناصر متعلق به شاخه های نامبرده را در خود داشتند و در برخی شاخه ها نیز غنیتر بودند؛ برای نمونه ، کتاب ابن خرداذبه در زمینۀ مباحث جغرافیای اقتصادی ، بسیار پربارتر از اطلاعات مرتبط با آبو هوا یا جغرافیای اقلیمی است ، یا در دوره های بعد، حمدلله مستوفی در نزهۀ القلوب (بخش جغرافیا) به جغرافیای طبیعی و اقتصادی توجه ویژه ای نشان داده است .
ایشان پیرامـون یکصـد و پنجاه شهر دارند مرز خاوری ایشان ، پیش از آمدن اسلام جزیره «رودس » روبه روی اسکندریه بود، کـه در میان دریای شام است (یاقوت حموی، معجم البلدان، ترجمۀ علینقی منزوی، ٢٢٨/١) پوشاک مردم یاد کرده ، که این گزارش ها هم شامل مناطق سردسیر و هم مناطق گرمسیر است ؛ مانند بلاد سودان ١ (همان ، ٢٤)، یا بلاد الزنج ٢ - که ساکنان آنجا به نوشته آثارالبلاد، به سبب گرمی هوا برهنه بوده اند (همان ، ٥٣٠)، یا مردم بلادِ تبر٣ که لباس هایشان از پوست پلنگ بوده (همان ، ١٨)، یا مردم سرزمین واق واق ٤ که به سبب وجود معادن طلای فراوان، جامه هایشان از طلا ساخته میبوده است (همان ، ٣٣) او به ندرت در این کتاب درباره خوراک سخن گفته است ، چندانکه مجموع اطلاعات او در سرتاسر کتاب در این باره از ده مورد درنمی گذرد؛ برای نمونه ، درباره طعام مردمان یمن آورده است که آنان از نوعی گندم استفاده میکردند که «عَْلس » نام داشته و فقط در آن منطقه زراعت میشده و مخصوص آنجا بوده است (قزوینی، آثارالبلاد، ٦٩).