Abstract:
دور به معنای بازگرداندن کلام به نفس کلام است. برخی همچون فخررازی و آلوسی ذیل آیهی «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون» استدلال به این آیه برای رد تحریف از دامان قرآن را، از مصادیق دور در کلام دانسته و بیان سخن مزبور را به شیعه نسبت میدهند. درمقابل، متفکران شیعی تلاش زیادی برای پاسخ به این شبهه انجام دادهاند. باوجود قوت برخی پاسخها، هیچیک به طورکامل نتوانسته است از عهدهی شبههی مذکور برآید. هدف پژوهش حاضر، ارائهی دفاعی کاملتر و بهتر است. لذا، به روشی تحلیلی به بررسی پاسخها پرداخته و آنرا واکاوی نموده، انتقادات وارد بر هریک را مطرح و ردیهای متفاوت از سایرین ارائه کرده است. نتیجه این که: اولا نسبت طرح شبهه دور به شیعه اتهامی بیش نیست و اندیشمندان شیعه بالاتفاق آن را رد میکنند. ثانیا با توجه به تعاریف موجود دربارهی دور، طرح این شبهه دربارهی قرآن نوعی سفسطه است و «دور» با هیچ رویکرد و شرایط موضوعیت نداشته و ندارد.
Distance means returning the word to the soul. Some, such as Fakhr Razi and Alusi, are quoted in the following verse: "Inna nahn nazlna al-dhikr wa anna lah lahafezun"Arguing for this verse to reject the distortion of the Qur'an, they consider it as a distant example in the word and attribute the expression of the said word to the Shiites.In contrast, Shiite thinkers have made great efforts to address this suspicion. Despite the strength of some of the answers, none of them has been able to completely dispel this suspicion. The aim of the present study was to provide a more complete and better defense.Therefore, he analyzed all the answers in an analytical manner, presented the criticisms of each of them, and presented a different opinion from the others. The result of this article is that:First of all, it is not far from the Shiite plan and it does not accept it. Secondly, according to the existing definitions of distance, the design of this doubt about the Qur'an is not relevant and is a kind of sophistry and "pseudo-distance".
Machine summary:
تفاوت نوشـتار حاضـر با سـخن بزرگاني همچون: علامه جوادي آملي، در اسـتفاده از تعاريف پذيرفته براي رد شـبهة دور اسـت ؛ زيرا اگرچه ممکن اسـت اسـتدلال اين نوشـتار از جهاتي با استدلال بهره گيري از علم اجمالي و تفصيلي مشابهت داشته و مدار شک مورد ادعا در هر دو اســتدلال، مبحثي کلامي اســت، اما تفاوت اصــلي، در نوع بيان و نيز اســتفاده از جزئياتي است که به نظر مي رسد از آن ها استفادة کاربردي نشده است .
اگر شـخص مزبور همان سـؤال پيشـين را مطرح کند و در پاسـخ با تأکيد به او گفته شـود چون روغن بيش از حد مصـرف نموده اسـت، اين اسـتدلال مسـتلزم دور نيسـت؛ زيرا براي توضـيح و تبيين ابهام در بخشـي از سـخن به بخش ديگر اسـتناد شـده اسـت و از نظر عقلي کاملاً قابل پذيرش است .
با توجه به ســخنان مزبور، مي توان گفت فخر رازي و آلوســي اســتناد به آياتي مانند حفظ (حجر/ ٩)، نفي باطل (فصـلت/ ٤١)، اطفاء نور الهي (توبه/ ٣٢، صـف / ٨) و سـاير آيات از اين نوع را براي رد تحريف ، بي معنا و دور باطل مي دانند؛ زيرا رد تحريف به چيزي اســتناد داده مي شـود که خود مشـکوک به تحريف اسـت.
در پاسـخ بايد گفت: اين حالت تنها منحصـر به معتقدين به منع علم اجمالي در حُجّيت ظواهر قرآن اســت و چون کســي تحريف به زياده را ادعا نکرده اسـت و آيات موجود در هر صـورت کلام خداوند هسـتند، پس در ظاهر حُجّيت دارند و با اين سخن حالت فوق نيز از ميان مي رود و شبهة دور مرتفع مي گردد (جوادي آملي، .