Abstract:
اقلیتهای بازرگان یک گروه فعال در اقتصاد ایران عهد صفویه بودند. در این دوره، بهعلت تحولات داخلی و خارجی همچون منازعات مرزی، ورود کمپانیهای تجاری اروپایی به ایران و اقدامات پادشاهان صفوی برای بهبود اوضاع اقتصادی، مسیرهای تجاری تغییر کرد. بازرگانان ارامنه، هندیها، یهودیان و زرتشتیان نیز متناسب با منافع مالی، اقتصادی و سیاسی در نقاط مختلف ایران پراکنده شدند.این پژوهش با روش مطالعۀ کتابخانهای و شیوۀ توصیفی-تحلیلی، ضمن بررسی پراکندگی جغرافیایی اقلیتهای بازرگان در قلمرو صفوی، به تبیین چرایی و چگونگی این امر میپردازد. یافتۀ پژوهش حاکی از آن است که پراکندگی جغرافیایی اقلیتهای بازرگان نیز متأثر از مجموعه تحولات داخلی و خارجی ایران عهد صفویه بوده است؛ به شکلی که اجتماع و سکونت اقلیتهای بازرگان در کنار مسیرهای تجاریای بوده که از شمال، مرکز و جنوب ایران عبور میکردهاند. این بازرگانان تبدیل به واسطۀ حمل و نقل کالاهای تولیدی به سایر نقاط ایران و خارج از مرزهای سیاسی دولت صفویه، شدند.
Machine summary:
اين عوامل فعاليت اجتماعي و اقتصادي اقليت هاي ديني را محدود کرده بود در حالي که با گذشت زمان شرايط براي رشد و رونق اقتصادي در ايران فراهم ميشد و در چنين شرايطي، بازرگانان مسلمان نقش بسزايي در اقتصاد داخلي ايران که بر سر مسيرهاي تجاري بين المللي قرار داشت ، ايفا ميکردند، بازرگانان غيرمسلمان هنوز نتوانسته بودند وارد شبکۀ بازرگاني ايران شوند.
رودي متي در کتاب «اقتصاد و سياست خارجي عصر صفوي»(١٣٨٤) به بررسي تجارت در ايران عصر صفويه پرداخته است و محتواي کلي آن در مورد اقليت هاي بازرگان نميباشد فقط در بخش تجار در عصر صفويه (شرکا و ديدگاهها) اشاره به اقليت ها کرده است و در آن تأکيدش بر عملکرد اقتصادي ارامنه جلفا و ارتباطشان با کمپانيهاي اروپايي است ؛ در مورد هنديها و يهوديان اشاره به برخي از مراکز فعاليت آنها شده است و به مراکز حضور زرتشتيان اصلا اشاره ندارد و به علت يابي تغيير مسيرهاي تجاري شرقي و غربي به مسيرهاي شمال به مرکز و جنوب نپرداخته است .
(اسناد و مکاتبات سياسي ايران ، ١٣٦٠: ٢٢) همچنين ، با توجه به علاقۀ پادشاهان صفوي به ويژه شاه عباس اول به بهبود وضعيت صنايع ايران و انحصار تجارت ابريشم در دست شاه ، صنايع نساجي و پارچه بافي رونق يافت و صادرات اين محصول در نوع معيشت و اقتصاد بازرگانان تأثير گذاشت (دلاواله ، ١٣٨٤: ١٢٧-١٢١-١١٦-١١٥)؛ به طوريکه موجب شد برخي از شهرهاي ايران به مراکز نساجي و پارچه بافي تبديل شوند و به تبع آن به مکان هاي مهمي براي رفت و آمد و استقرار اقليت هاي بازرگان تبديل گرديدند(همان ، ١٣٧٢: ٨٥٥/٢ و٩٥٩/٣).
همچنين کاشان (دلاواله ، ١٣٨٤: ٧٣) و قزوين از مراکز اجتماع بازرگانان هندي بود که کار اصلي آنها در اين شهر تجارت ادويه بوده است (سفرنامه هاي انگليسي در ايران ، ١٣٩٦: ١١٢).