Abstract:
دکترین حاشیة تفسیر که در رویة قضایی دیوان اروپایی حقوق بشر وارد شده است، شیوهای برای بررسی تصمیمات مقامات ملی از سوی دادگاههای بینالمللی است. براساس این دکترین مقامات دولتی نسبت به قضات بینالمللی در موقعیت بهتری برای تصمیمگیری در خصوص اعمال بهتر کنوانسیون اروپایی حقوق بشر قرار دارند. در این مقاله حاشیة تفسیر از لحاظ نظری و عملی بررسی شده است. همچنین به این مسئله پرداخته شد که آیا این دکترین در مورد تعهدات حقوقی بینالمللی دولتها هم قابلیت اجرا دارد یا خیر؟ اگرچه در زمینة حقوق بشر دادگاهها گاهی حاشیة تفسیر دولتها را در اجرای تعهدات حقوق بشری تأیید و گاهی رد کردهاند، در مورد سایر تعهدات بینالمللی دکترین حاشیة تفسیر قابلیت اعمال ندارد.
The margin of appreciation as an established doctrine in the European Court of Human Rights (ECtHR) is a methodology for precise examination of decisions of national authorities by international courts. According to this doctrine, national authorities are in a better position than international judges to decide on the better application of the European Convention on Human Rights. In this article, the doctrine has been examined from both theoretical and practical perspectives. It has also been discussed whether the doctrine is applicable in international legal obligation of states. Although in the field of human rights the margin of appreciation for states has sometimes been approved, it cannot be extended to all international legal obligations.
Machine summary:
براساس اين دکترين ، که تفسيري است از مفاد کنوانسيون حفاظت از حقوق بشـر و آزاديهـاي اساسـي ١٩٥٠(يـا همان کنوانسيون اروپايي حقوق بشر)، از آنجا که اين دولت هاي عضو هستند که مـيبايسـت تعهدات خود طبق کنوانسيون را اجرا کنند، بهتر از قضات ديوان به شرايط و اوضاع و احـوال کشور خود واقف اند و ازاين رو ممکن است مصلحت و نظم عمومي ايجاب کند که بـه گونـه اي متناسب با آن اوضاع و احوال به تعهدات خود عمل کنند.
پرسشي که اکنون مطرح ميشود اين است که قلمرو حاشيۀ تفسير چگونه تعيين ميشود؟ آيـا دولـت هـا کاملا اين آزادي را دارند تا برحسب نظر خود به اين دکترين متوسل شوند و تعهدات حقـوق بشري خود را انجام ندهند؟ آيا حاشيۀ تفسير شامل همۀ حقوق و آزاديهـايي اسـت کـه در کنوانسيون آمده است ؟ از طرف ديگر، آيا ميتوان تصور کرد که دولت ها دربارة تعهدات حقوقي بين المللـي خـود در قبال دولت هاي ديگر بتوانند به حاشيه تفسير استناد کنند؟ نوشتۀ حاضر که داراي پنج بخش است ، در پي پاسخگويي بـه ايـن پرسـش هاسـت .
در خصوص نقش دکترين حاشيۀ تفسير بايد گفت که در ابتدا تصور ميشد که اين دکترين حاشيۀ تفسير در حقوق بين الملل تنها در عرصۀ معاهـدات حقـوق بشـري و بـه ويـژه در حـوزة کنوانسيون اروپايي حقـوق بشـر وجـود دارد، امـا در نهايـت بـا بررسـي معاهـدات بـين المللـي به خصوص معاهدات سرمايه گذاري و تجاري از زاويۀ دکترين حاشيۀ تفسير ايـن موضـوع محـرز ميشود که به دليل شرايط و قواعد خاص حاکم بر برخي معاهدات بـين المللـي مـيتـوان وجـود دکترين حاشيۀ تفسير را در بسياري از معاهدات غير حقوق بشري براي دولت هـا احـراز کـرد و به منزلۀ حق در نظر گرفت .