Abstract:
جمهوری اسلامی با تدوین قانون اساسی، مرحلة نظامسازی را پشت سر گذاشته و در مرحلة دولت اسلامی قرار دارد. مساله این تحقیق این است که لایه ها، ابعاد، مولفه ها و اصول حکمروایی سرآمد مبتنی بر نظام توحیدی و مردم سالاری دینی چیست؟ الگوی بدست آمده می تواند پایهای برای بازطراحی دولت اسلامی فراهم نماید.روش: در این پژوهش، با مطالعات اسنادی حوزه حکمرانی و حکمروایی به ویژه در اندیشه اسلامی، نظریه پایه، مدون و ارائه شده و سپس با مصاحبه تکمیل و در نهایت در نشست خبرگان، بررسی، نقد، اصلاح و نهایی شده است.در الگوی حکمروایی سرآمد، ولی فقیه حکمرواست و سه نقش هدایت امت اسلامی، رهبری جمهوری اسلامی و مطالبه گفتمان انقلاب اسلامی را بر عهده دارد. لایه های حکمروایی سرآمد عبارتند از رهبری (امام) و نظام اجتماعی (امت) و مولفه های هر لایه به دو بخش مولفه های جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی (نظارت و ارزیابی) تقسیم شده است. در الگوی حکمروایی سرآمد، 33 مولفه برای جمهوری اسلامی به تفکیک لایه رهبری (15 مولفه) و لایه نظام اجتماعی (18 مولفه) و 22 مولفه برای انقلاب اسلامی با محوریت حق، عدل و رضایت مردم مشخص شده است.اصول حکمروایی سرآمد 37 اصل به تفکیک هدف (6 اصل)، اجزاء (5 اصل)، روابط (7 اصل)، منابع (6 اصل)، حالت (5 اصل)، محیط (4 اصل) و سلسله مراتب و پیچیدگی (4 اصل) مشخص شده است.
With codification of the constitution, the Islamic Republic has passed the stage of making system and is in the stage of the Islamic State. This research attempts to clarify the layers, dimensions, components, and principles of supreme ruling (prime sovereignty) based on monotheistic system and religious democracy. The resulting exemplar could provide a basis for redesigning the Islamic State. This research, first, presents a basic and codified theory based on documentary studies in the field of ruling and sovereignty, especially in Islamic thought, which then has been reviewed, criticized, revised and finalized through additional interviews and at the end in the meeting of experts. In the exemplar of prime sovereignty, the Vali e Faqih (supreme leader who is a Jurist) is the ruler and has three responsibilities: leading the Islamic nation, leading Islamic Republic and demanding the discourse of the Islamic Revolution. The exemplar prime sovereignty has two layers, the leadership (Imam) and the social system (Islamic nation/ Ummah), and the components of each layer are divided into two parts: The components of Islamic Republic and the components of Islamic Revolution (monitoring and evaluation). In the exemplar prime sovereignty there are 33 components for the Islamic Republic, divided into the leadership layer (fifteen components) and the social system layer (eighteen components) and 22 components for the Islamic Revolution, focusing on right, justice and people's satisfaction. Principles of the prime sovereignty are specified into 37 principles: Objective (six principles), Units (five principles), Relationships (seven principles), Resources (six principles), Mode (five principles), Environment (four principles) and Hierarchy and Complexity (four principles).
Machine summary:
پاسخ به اين سؤال ، محل بحث ها و نقدهاي زيادي بين انديشـمندان اسـلامي و فقيهـان شده و در نگاهي کلي و با چشم پوشي از بعضي شـاخه هـاي فرعـي، مـيتـوان نظريـه هـاي مشروع بودن حاکم و روا بودن حکم را به دو نظريۀ اصلي تقسيم کرد: نظريـۀ انتصـاب کـه انتصـاب عـام توسـط امـام زمـان را مبنـاي مشـروعيت فقيـه جامع الشرايطي ميداند که امکان حکومت براي او فراهم شده است ؛ نظريۀ انتخاب که علاوه بر شرط انتصاب عـام ، انتخـاب مـردم را هـم بـراي مشـروعيت حکومت فقيه جامع الشرايط لازم ميداند (لک زايي، ۱۳۹۲).
بر اساس تعاريف فوق ميتوان چهارچوب الگـوي حکمروايـي سـرآمد را در جـدول ۲ نشان داد: جدول ۲: علل چهارگانه در الگوي حکمروايي سرآمد علل چهارگانه چهارچوب الگوي حکمروايي سرآمد علت فاعلي امام و امت لايه هاي رهبري و نظام اجتماعي در جمهوري اسلامي و لايه نظارت و ارزيابي در انقلاب علت صوري اسلامي علت مادي مؤلفه هاي حکمروايي سرآمد علت غايي اصول حکمروايي سرآمد الگوي حکمروايي سـرآمد بـا حرکـت از نظـام توحيـدي و ارزش هـاي الهـي بـه نظـام اجتماعي و مردم سالاري ديني طراحي شده است .
در شـکل ۳ ابعـاد و مؤلفه هاي لايه نظام اجتماعي در الگوي حکمروايي سرآمد ترسيم شده است ؛ پ ) گفتمان انقـلاب اسـلامي بـه عنـوان لايـه نظـارت و ارزيـابي جمهـوري اسـلامي: در الگوي حکمروايي سرآمد، وليّ فقيه علاوه بر نقش هدايت امت اسلامي و رهبري جمهوري اسلامي، نقش مطالبه گفتمان انقلاب اسـلامي از جمهـوري اسـلامي را نيـز برعهـده دارد.