Abstract:
غربشناسی از آغاز حیات فرهنگی سیاسی غرب تاکنون در ارتباط با مجموعههای متشکلی از انسان ها، مواضع ویژه جغرافیایی، مقاطع برجسته تاریخی و با دورههای خاصی از سیاست و حاکمیت، همواره در تحول و دگرگونی بوده است. هدف از این نوشتار بازشناسی نحوه گرایش غرب شناسان معاصر در ایران میباشد. در باره شناخت غرب الگوهای مختلفی از غرب شناسی وجود دارد؛ یکی از این الگوها تبیین و تحلیل مفهومی و محتوایی نظامها و ایسمهای فکری، فرهنگی و سیاسی حاکم بر جهان غرب است. الگوی دیگر این است که با حفظ یک جهت گیری تاریخی، به تألیف تاریخی از تحولات غرب دست یابیم. در الگوی سوم تحولات جاری مغرب زمین با توجه به موضوعات، مسائل و معیارهای ویژه ای در بخشهای گوناگونی رده بندی میشود و هر بخش ساحت خاصی از میان ساحتهای اخلاقی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی و نظایر آن را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. اهمیت این پژوهش در این است که با بررسی دقیق و همه جانبه رویکردها و الگوهای غرب شناسی آن هم در چارچوب گفتمانی، زوایای آشکار و پنهان غرب در اندیشه و مدرنیته مشخص میشود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی و ابزار گردآوری اطلاعات دادههای کتابخانه ای است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که غربشناسان معاصر با سه رویکرد نسبت به این موضوع تحقیق نموده اند: رویکرد تقلیدی؛ رویکرد تعاملی و رویکرد تقابلی.
From the beginning of the cultural and political life of the West, Western studies has been constantly evolving in relation to human collections, special geographical positions, prominent historical periods, and with specific periods of politics and rule. The purpose of this article is to recognize the orientation of contemporary westernists in Iran. There are different patterns of Western knowledge about knowing the West; One of these models is the conceptual and contentual explanation and analysis of the intellectual, cultural and political systems and isms that govern the Western world. Another model is to maintain a historical orientation and achieve a historical account of Western developments. In the third model, the current developments in the West are classified according to specific topics, issues and criteria in various sections, and each section examines a specific area from the moral, religious, political, economic and similar areas. The importance of this research is that by explicitly and comprehensively examining the approaches and patterns of Western studies in the context of discourse, the obvious and hidden angles of the West in thought and modernity are identified. The research method in this article is descriptive and the data collection tool is library data. Findings show that contemporary westernists have researched this issue with three approaches: imitative approach; Interactive approach and confrontational approach.
Machine summary:
در فرض دوم ، در موضوع مورد پـژوهش (يعنـي غـرب ) و نيـز در سـوژه و فاعـل شناسا (يعني ما) شرايطي پيش آمده که مستغربين حتي اگر نخواهند از اصل «شـناخت غـرب آن گونه که هست » عدول کنند، انگار از قبل ميدانند که نتيجه پژوهش بـه گـذار سـوژه از ابـژه ختم ميشود؛ به عنوان مثال در عصر ما، شرايط رو به انحطاط و زوال غرب از طرفي و شـرايط بيداري و خود آگاهي فکري - سياسي مسلمانان از طرف ديگر شرايطي را رقـم زده کـه نتيجـه پژوهش و مطالعه در غرب شناسي را از قبل ميتواند مشخص کند و در اين صـورت ، پـژوهش درباره غرب در اين فرض ، از آنجا که از ابتدا معلوم اسـت کـه معطـوف بـه نـوعي گـذار از آن ميانجامد، در دل خود متضمن ستيز با آن ميباشد(رهدار، ۱۳۹۳، ۳۹-۴۱).
غـرب بـراي روشنفکري ما نه تنها به مثابه يک الگ بلکه به مثابه «خـط قرمـزي» کـه هرگـز نبايـد از آن عدول کرد نيز مطرح بوده است ؛ ب ) رويکرد تعاملي غرب ستيزي به عنوان يکي از رويکردهاي مهم در ميان روشنفکران و نخبگان اعم از ملي و مذهبي ريشه در عوامل مختلفي دارد.
از اين منظر، گروه هاي مارکسيستي به عنوان جريان هـايي کـه داراي مـاهيتي مـدرن و غربي هستند مورد انتقاد قرار ميگيرند و به نوعي غرب زده تلقي ميشوند و عناصر و دقـايق گفتمان چپ به رغم آنکه از طرف روشنفکران و مذهبيون به عاريـت گرفتـه مـيشـد، يـک گفتمان غيرخودي تلقي ميگردد و براساس معيارهاي دوگانه و متمايز کننـده شـرق و غـرب سنجيده ميشود، اين معيار در شعارهاي انقلابي کاملا به وضوح تأثيرگذار بوده اسـت و در به انزوا بردن جريان چپ کاملا مشهود است .