Abstract:
آیه ولایت از مهمترین آیاتی است که در شأن امیرالمومنین ع نازل شده است. برخی از علمای بزرگ اهل سنت برای این شأن نزول ادعای اجماع کردهاند و بیشتر آنان به این شأن نزول تصریح نمودهاند. اما ابن تیمیه اول کسی بود که بر خلاف تمام علمای اهل سنت بر کذب این شأن نزول ادعای اجماع کرد و برای اثبات حرف خود استدلالهایی آورد. در این نوشته به صورت تحلیلی، دیدگاههای ابن تیمیه در خصوص کذب بودن شأن نزول آیه ولایت بررسی شده است. همچنین این مقاله دو سند از اسناد زیاد این شأن نزول را واکاوی کرده و به شبهه حاطب اللیل بودن ثعلبی نیز پرداخته است. پس از تحقیق در کلمات متکلمان، مفسران و محدثان اهل سنت این نتیجه حاصل شد که آیه ولایت در شأن امیرالمومنین ع نازل شده و کلام ابنتیمیه با سخن بزرگان اهل سنت در تعارض است.
One of the most significant verses revealed in respecting the dignity of Amir al-Muʾminin (as) is the verse of al-Wilaya. Some of the great Sunni thinkers claim the reasons for the revelation of this verse consensually, and the majority of them assert it. However, Ibn Taymiyyah was the first one —among all Sunni scholars— who claimed consensus on the falsehood of the reasons for the revelation of this verse and provided arguments to prove his words. In this analytical article, Ibn Taymiyyah’s views on the falsity of the reasons for the revelation of the verse of al-Wilaya are analyzed. The article also analyzes two of the many documents on the reasons for the revelation of this verse and discusses the uncertainty of Tha'lab as an hatib al-lail one. Analyzing the words of Sunni theologians, commentators, and hadith scholars, the article concludes that the verse of al-Wilaya revealed in respecting the dignity of Amir al-Muʾminin (as), and Ibn Taymiyyah’s words contradicts the words of Sunni scholars.
Machine summary:
الف ) محدثان برخي از علما و محدثاني که اين حديث را به عنوان شأن نزول آيه ولايـت ذکـر کرده انـد عبارت اند از: حافظ ابن عساکر دمشقي (ابن عساکر، ۱۴۱۵، ج ۴۲، ص ۳۵۷)، حـافظ ابن مردويه (ابن مردويه ، ۱۴۲۴، ص ۲۳۳)، حافظ ابوالقاسم طبراني (طبرانـي، ۱۴۱۵، ج ۶، ص ۲۱۸)، حافظ ابوبکر هيثمي (هيثمي، ۱۴۰۸، ج ۷، ص ۱۷)، حافظ جلال الدين سيوطي (سـيوطي، بيتـا، ج ۲، ص ۲۹۲؛ همـو، ۱۴۲۴، ج ۱، ص ۱۱۹)، متقـي هنـدي (متقي هنـدي، ۱۴۰۹، ج ۱۳، ص ۱۰۸)، ابـن کثيـر دمشـقي (ابـن کثيـر، ۱۴۱۸، ج ۷، ص ۳۵۷)، ابن مغازلي شافعي (ابن مغازلي الشافعي، بيتا، ص ۱۱۳)، اخطب (اخطب ، بيتـا، ص ۱۷۹)، جـويني (جـويني، ۱۴۰۰، ص ۱۰۵)، حـاکم حسـکاني (حسـکاني، ۱۴۱۱، ج ۱، ص ۱۷۳)، حاکم نيشابوري (حاکم نيشابوري، ۱۳۹۷، ص ۱۰۲)، احمد بن عبدالله طبري (محب الدين طبري، بيتـا، ج ۱، ص ۲۲۷)، قنـدوزي (قنـدوزي، ۱۴۱۶، ص ۲۱۸)، محمد بن سليمان مغربي (ابـن سـليمان ، ۱۴۱۸، ج ۲، ص ۸۷)، احمـد بـن حنبـل (احمـد بـن حنبـل ، ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۶۷۸)، ابـن اثيـر (ابـن اثيـر، بيتـا، ج ۹، ص ۴۷۸)، شــبلنجي (شــبلنجي، بيتــا، ص ۸۶)، محب الــدين طبــري (محب الــدين ، ۱۳۵۶، ص ۱۰۲)، محمد بن طلحه شافعي (شافعي، ۱۴۱۹، ص ۱۲۴)، سبط بن جوزي (سبط بن جوزي، ۱۴۲۹، ص ۲۴)، ابن صباغ مالکي (ابن صباغ ، بيتا، ص ۱۷۳) و ابن مغازلي (ابن مغازلي، ۱۴۲۴، ص ۳۱۱).