Abstract:
بخش چشمگیری از میراث فکری مزدیسنا متنهای پازند هستند. پارهای از متون پهلوی که از سدۀ 12م به بعد به خط اوستایی نقل شدهاند، پازند گفته میشوند. پازندها ازجمله نخستین متنهایی بودند که مورد توجه و اقبال ایرانشناسان قرار گرفتند و در سدۀ 19 م مطالعات ارزشمندی پیرامون آنها صورت پذیرفت. اما در سدۀ 20م بهدلایل مختلف رها شدند و مطالعۀ چندانی دربارۀ آنها انجام نشد.
پازند بهعنوان فرایند تغییر خط پهلوی به خط اوستایی پدیدهای متأخر و جدید است ولیخود مفهوم پازند قدیم است و رد آن را در اوستا هم میتوانیم بینیم. دگرگونی معنایی و مصداقی پازند و پازندنویسی از روزگار باستان تا سدۀ 19م و چیستی و چگونگی این تحولات در بستر حیات کیش زردشتی در ایران و هند موضوع اصلی این مقاله است.
A large part of the Mazdayasnan's written heritage is the texts of Pazand. Some of the Pahlavi texts that have been transformed into the Avestan script since the 12th century are called Pazand. Pazands were among the first texts that were noticed by Europeans and in the 19th century, valuable studies were conducted around them. But in the 20th century, they were abandoned for various reasons and not much study was done about them.Pazand as the process of changing Pahlavi script to Avesta script is a late and new phenomenon, But the concept of Pazand itself is old and traces of it can be seen in Avesta. The main topic of this article is the transformation of meaning and reference of pazand and pazand writing from ancient times to the 19th century and what and how these developments are in the context of life of Zoroastrian religion in Iran and India.
Machine summary:
اگرچه در ميان نسل دوم ايران شناسان برجستۀ غربي پازند همچون متون فارسي زردشتي مورد توجه قرار نگرفت و تا امروز هم سهم ناچيزي از مطالعات ايراني را به خود اختصاص داده است ولي باز بودند کساني که اهميت متن هاي پازند را يادآوري کردند و ظرفيت نهفته در آنها را رهگشاي بسياري از گره هاي دشوار مطالعات زبان ها و گويش هاي ايراني ميدانستند: هنريک ساموئل نيبرگ ٥ يکي از اين پژوهشگران برجسته است که در نظام آوانگاري مندرج در جلد دوم کتاب راهنماي پهلوي عنايت ويژه اي به قرائت پازند واژگان نشان داد و در مقدمۀ اثر يادشده خود را «قهرمان احياي پازند» خواند (١٩٧٤: vii).
در ترجمۀ سال ۸۶۶ي رستم اسفنديار از متن زند بهمن يسن که برآمده از سنت زردشتي روزگار اسلامي است و از روي متن پازند نيز ترجمه شده است ، همين عبارت به سبک و سياق متن پهلوي آمده است : «اي زرتشت دين و اوستا و زند و پازند به هيربدان آموز» (داراب ، ۱۹۲۲: ۹۱/۲)، نشان ميدهد که دست کم پازند بخشي از مجموعه ديني است ولي روشن نميکند که برگردان متون پهلوي به خط پهلوي است .
بنابر دست نوشته هاي مورد اشاره ميتوان گفت در ايران فرزانگان زردشتي براي رفع ابهام از متون پهلوي بيشتر به خط و زبان فارسي تمايل داشتند؛ اين درحالي بود که جامعۀ پارسي به خط اوستايي، سانسکريت و سپس گجراتي روي آورد.