Abstract:
تمدن و تفکر غرب، دشمن درجهیک انقلاب اسلامی شناخته میشود و لذا شناخت و آگاهی بیشتر از اندیشهنظامی قدرتهای استعماری و پرداختن به این مقوله از اهمیت ویژهای برخوردار است. ازآنجاییکه نقش مبانی فکری حاکم بر هر جامعهای از مؤلفههای مهم در شکلگیری اندیشه سیاسی و بهتبع آن اندیشه نظامی آن است. برای شناخت ماهیت و حقیقت غرب باید ارکان و ویژگیهای تشکیلدهنده آن را موردبررسی، تحقیق و شناسایی قرار داد. لذا تبیین مبانی فکری در اندیشه نظامی غرب مسئلهای است که مقاله حاضر بدان میپردازد. بر همین اساس سؤال اصلی این تحقیق، عبارت از این است که: مبانی فکری اندیشه نظامی غرب کدامند؟ بهمنظور پاسخ به این مسئله، پژوهش با روش کیفی و بامطالعه دیدگاه اندیشمندان غربی و غربشناسان برگرفته از آثار مکتوب و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام شده است. یافتههای پژوهش مبین این است که :«تسلط بر منابع و نقاط راهبردی جهان»، «مداخله نظامی جهت حفاظت از منافع»،...به عنوان مبانی فکری اندیشه نظامی غرب که منبعث از ماتریالیسم میباشند51 درصد از مضامین احصاء شده را به خود اختصاص دادهاند که مبین این است که اصل اساسی مبانی فکری اندیشه غرب، مادیگرایی است. از سوی دیگر، «تحمیل جنگ به بهانه گسترش دموکراسی »، «مداخله جویی بازدارنده دفاعی و جنگ پیش دستانه».. به عنوان بخش دیگری از مبانی فکری اندیشه نظامی غرب که منبعث از اومانیسم میباشند و 49 درصد از مضامین احصاء شده را به خود اختصاص دادهاند، که این موضوع دلالت بر اهمیت مبانی فکری اومانیستی در اندیشه نظامی غرب دارد.
Western civilization and thinking is known as the first degree enemy of the Islamic revolution Therefore, knowing more about the military ideology of the colonial powers and addressing this issue is of particular importance. Since the role of intellectual foundations governing any society is one of the important components in the formation of political thought and, accordingly, its military thought.In order to know the nature and truth of the West, its constituent elements and characteristics must be examined, researched and identified.Therefore, explaining the intellectual foundations of Western military thought is a problem that this article deals with. Accordingly, the main question of this research is: What are the intellectual foundations of Western military thought? In order to answer this question, the research was conducted with a qualitative method and by studying the views of Western thinkers and Western scholars, taken from written works and using Maxquda software. The research findings show that: "Domination of the resources and strategic points of the world", "Military intervention to protect the interests" ,...as the intellectual foundations of the Western military thought, which originate from materialism, have taken 51% of the counted themes. which shows that the fundamental principle of the intellectual foundations of Western thought is materialism. On the other hand, "Imposing war under the pretext of expanding democracy","defensive preventive intervention and preemptive war". As another part of the intellectual foundations of Western military thought, which originate from humanism and 49% of the counted themes have been allocated to themselves This indicates the importance of humanist intellectual foundations in Western military thought.
Machine summary:
به عنوان مباني فکري انديشه نظامي غرب که منبعث از ماترياليسم ميباشند٥١ درصـد از مضامين احصاء شده را به خود اختصاص داده اند که مبين اين است که اصل اساسـي مبـاني فکـري انديشـه غرب ، ماديگرايي است .
ولي در باب اين موضوع ، در انديشه سياسي غرب کتب و مقالات بسياري به رشته تحرير درآمده است ، که پژوهشگر سعي نموده در انجام اين پژوهش به مواردي که بيشتر به دو مولفه (مباني فکري و انديشه نظامي) پرداخته اند مراجعه نمايد، لذا در ادامه به برخي از بارزترين آن ها اشاره ميگردد.
با توجه به اينکه هدف اصلي نويسنده ، آشنايي دانشجويان (خوانندگان ) با نظرات دانشمندان و همچنين با مفاهيم ، اصطلاحات و تفکر آنان و شناسانيدن انديشه هاي سياسي غرب بوده است ، مطالب اين نوشتار در همين حد تبيين گرديده است و به صورت تحليلي به بحث پرداخته نشده است .
با توجه به قلمرو زماني مطالب اين کتاب ، کليه مطالب با عنوان پژوهش حاضر مرتبط است ، با توجه به اينکه هدف اصلي نويسنده ، آشنايي دانشجويان (خوانندگان ) با نظرات دانشمندان و همچنين با مفاهيم ، اصطلاحات و تفکر آنان و شناسانيدن انديشه هاي سياسي غرب بوده است ، مطالب اين نوشتار نيز در همين حد تبيين گرديده است و به صورت تحليلي اشاره اي به نقش تفکرات و آثار انديشمندان ذکرشده در انديشه نظامي غرب نگرديده لذا باهدف اصلي اين پژوهش که تبيين مباني فکري انديشه نظامي غرب اختصاص دارد همپوشاني ندارد ولي در ادبيات تحقيق از مطالب آن بهره خواهيم برد.