Abstract:
در پژوهش حاضر، اثر فرضیه سیاسی بر سیاستهای تأمین مالی موردبررسی قرار گرفت. بهمنظور آزمون فرضیههای پژوهش، دادههای مربوط به 123 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1390 الی 1398 موردبررسی قرار گرفت. متغیرهای ریسک، تراکم سرمایهگذاری، اندازه، نسبت تمرکز و تراکم کارکنان بهعنوان متغیرهای معرف هزینههای سیاسی و متغیرهای نسبت جمع بدهیهای جاری به جمع داراییها، نسبت جمع بدهیهای غیرجاری به جمع داراییها و نسبت جمع حقوق صاحبان سهام به جمع داراییها بهعنوان معیارهای سیاستهای تأمین مالی و متغیرهای نسبت داراییهای قابل وثیقهگذاری، فرصتهای رشد و سودآوری بهعنوان متغیرهای کنترلی در نظر گرفته شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است با افزایش هزینههای سیاسی، تمایل شرکتها به تأمین مالی از محل بدهیهای کمتر شده و در مقابل، تأمین مالی از محل حقوق صاحبان سهام را ترجیح میدهند. در واقع یافتههای پژوهش نشان داد بین هزینههای سیاسی و تأمین مالی از محل بدهیهای جاری رابطه معنیداری وجود ندارد. همچنین، بین هزینههای سیاسی و تأمین مالی از محل بدهیهای بلندمدت رابطه منفی و معنادار و بین هزینههای سیاسی و تأمین مالی از محل حقوق صاحبان سهام رابطه مستقیم و معنادار مشاهده گردید.
Political Hypothesis (Political Costs) and Financing PoliciesBahman Qaderi , Gholamreza Mansourfar , Iman Nikookar Liseroodi AbstractThis study examines the association between political hypothesis (political costs) and corporate financing decisions in a sample of 123 listed firms in Tehran Stock Exchange for the period 2011–2019. Political costs are measured by observable variables such as the risk, capital intensity, size, concentrate rate and employee intensity. Financing decisions are measured by total current liabilities to total assets, total non-current liabilities to total assets and total equity to total. In addition, tangibility, growth opportunities and profitability are entered to the model as control variables. Based on the structural equation modeling approach, our results demonstrate that firms with a high level of political costs increase the equity more than firms with a low level of political costs.Keywords: Political Hypothesis, Political Costs, Political Connection, Financing Policies.Keywords: Political Hypothesis, Political Costs, Political Connection, Financing Policies.
Machine summary:
بررسي تأثير فرضيه سياسي بر سياست هاي تأمين مالي شرکت هاي 4 پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بهمن قادري ١ | غلمرضا منصورفر٢ | ايمان نيکوکار ليسه رودي سال سوم 3 زمستان ١٤٠١ چکيده در پژوهش حاضر، اثر فرضیه سیاسی بر سیاستهای تأمین مالی موردبررسی قرار گرفت.
در واقع در شرکت هاي داراي ارتباطات سياسي به دليل داشتن روابـط دولتـي، مـورد حمايـت آن ها قرار ميگيرنـد و در مواجـه بـا محـدوديت هـاي مـالي، از ايـن ارتباطـات بهـره منـد شـده و از اعتبارات مالي بلندمدت و کوتاه مدت به تناسب نياز استفاده ميکنند.
سـانگ و همکاران (٢٠١١) با بررسي اثر هزينه هاي سياسي بر مديريت سود نشان دادند کيفيت اقـلام تعهـدي شرکت هاي خصوصي پذيرفته شده در بورس چين که داراي ارتباط سياسي بوده اند بيشتر از کيفيت اقلام تعهدي شرکت هايي است کـه فاقـد ارتباطـات سياسـي بـوده انـد.
جدول ٧: مقادير کواريانس باقيمانده استاندارد شده (به تصویر صفحه رجوع شود) منبع : يافته هاي پژوهش بررسي اعتبار الگوي ساختاري در الگوي ساختاري پژوهش ارتباط بين هزينه هاي سياسي و سياسـت هـاي تـأمين مـالي از تظـر آماري مورد بررسي قرار گرفت .
همچنين نتايج نشان ميدهد هزينه هاي سياسي اثـر منفـي و معنـادار بر تأمين مالي از محل بدهيهاي بلندمدت و اثر مثبـت و معنـيدار بـر تـأمين مـالي از محـل حقـوق صاحبان سهام دارد.
Political connections of newly privatized firms, Journal of Corporate Finance, 14: 654-673.
Political connections and the cost of equity capital, Journal of Corporate Finance, 18(2): 541-559.