Abstract:
مقدمه: بازآفرینی پایدار شهری از جمله راهکارهایی است که در سالهای اخیر به واسطهی رویکردهای مختلفی که در راستای کاهش و رفع معضلات ناشی از بافتهای ناکارآمد شهری ارائه نموده، از سوی جغرافیدانان، برنامهریزان و طراحان شهری بسیار مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است که محرک توسعه به جهت مزایایی که در رابطه با رشد درونی شهرها به همراه دارد، به عنوان یکی از راهبردهای مهم و موثر آن، شناخته شده است.
هدف: تبیین چارچوبی برای بکارگیری راهبرد محرک توسعه در بازآفرینی پایدار نواحی ناکارآمد شهری و بکارگیری راهبرد محرک توسعه در بازآفرینی محله پنبهریسه است.
روششناسی: پژوهش حاضر بر مبنای هدف از نوع کاربردی-توسعهای و از نظر رویکرد روششناختی، کیفی-کمی است که در دو بخش مطالعات نظری و عملی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و تجزیه و تحلیل از طریق ماتریس تحلیلی SWOT و ماتریس کمی QSPM صورت گرفته است.
قلمرو جغرافیایی: محله پنبهریسه یکی از کهنترین محلات شهر قزوین است که در منطقه یک و در محدودهی جنوب مرکزی این شهر قرار گرفته است.
یافتهها: با بررسی مطالعات پیشین، چارچوب نظری پژوهش در چهار حوزه کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی تبیین شده و با استناد به آن، سایر مراحل تحقیق از جمله شناخت، تجزیه، تحلیل و ارائه راهبردها انجام گرفته است که در بخش شناخت، نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید محلهی پنبهریسه در قالب ماتریس سوات مورد واکاوی قرار گرفته و به کمک آن، استراتژیهای محرک بیان گردیده است و در نهایت با استفاده از ماتریس برنامهریزی کمی، راهبردها در راستای بازآفرینی پایدار بافت، الویتبندی و ارائه شدهاند.
نتیجهگیری: نتایج به دست آمده از یافتهها گویای آن است که ناکارآمدی یک بافت به عوامل گوناگونی وابسته است که در صورت شناسایی درست و به موقع آنها، میتوان محدوده را از خطر افول و مرگ تدریجی در امان نگه داشت. یکی از راهکارهای نجات اینگونه بافتها، بازآفرینی با راهبرد محرک توسعه است که به کمک پروژههای محرک کوچک و بزرگ مقیاس، با بازگرداندن پویایی، جنب و جوش، نشاط و سرزندگی دوباره به بافتهای ناکارآمد، بر بازآفرینی پایدار آنها تاثیر میگذارد. راهبردهای محرک توسعه و پروژههای مستخرج از آنها، در صورت اجرای صحیح، میتوانند رونق و پویایی را به بافت تزریق نموده و نقش به سزایی در بازآفرینی پایدار بافتهای ناکارآمد از جمله محلهی پنبهریسه شهر قزوین، ایفا کنند.
Urban catalyst is known as one of the important and effective strategies because of its benefits in relation to the inner growth of cities. The overall and main purpose of the present study is to explain the framework for applying the catalyst strategy in the sustainable regeneration of inefficient urban areas and the practical purpose of the research is to apply the catalyst strategy in the regeneration of Panbehriseh neighborhood. The present study is based on the purpose of applied-developmental type and in terms of methodological approach is qualitative-quantitative, which has been done in two parts of theoretical and practical studies using descriptive-analytical method and analysis has been done through the SWOT analysis matrix and the quantitative strategic planning matrix (QSPM). By reviewing previous studies, the theoretical framework of the research has been explained based on physical, social, economic and environmental dimensions, and based on it, other steps of the research including identifying, analysis and presentation of strategies have been done that, in the section of cognition, the strengths, weaknesses, opportunities and threats of Panbehriseh neighborhood have been analyzed in the form of SWOT and with the help of it, catalyst strategies have been expressed. Finally, using QSPM, strategies for sustainable regeneration of textures have been prioritized and presented. Catalyst strategies and projects derived from them, if implemented properly, can help increase prosperity and development in the neighborhood, and inject dynamism and mobility into the texture.