Abstract:
چکیده:وجوه مشترک دوکشور ایران وعثمانی در قرن نوزدهم ،کوشش برای نوسازی بود .رویکرد رهبران این دو کشور به نوسازی ،محرکهای خارجی داشت وبرنامه نوسازی ایران تا حدی زیادی متاثراز عثمانی بود .این اثر پذیری به دلایل مختلف سیاسی،فرهنگی وتاریخی سبب شد چالشهای فراروی نوسازی دو کشور نیز تا اندازه ای زیا دی شبیه هم باشد. همزمان با کوشش نو اندیشان عثمانی در ایران نیزبرخی از دولتمردان درصدداجرای اصلاحات برآمدند.وجود عواملی مانند روابط فرهنگی دوملت در طول تاریخ ،همسایگی دو کشور ،داشتن مرزهای طولانی ،مسلمان بودن دوکشور وداشتن دشمنی مشترک به نام روسیه ،امکان تاثیر پذیری نوسازی ایران از عثمانی وهمگونی برنامه های اصلاحی دو کشور مسلمان وهمسایه را بیشتر ساخت. باتوجه به چنین پیش در آمدی اساس پژوهش اخیر را این سوالات تشکیل می دهد که علل رویکرد برخی از دولتمردان عثمانی وایران در سده نوزدهم به پدیده نو سازی چه بوده است؟ اصلاحات وتنظیمات در هردو کشور باچه چالشهایی روبه روبوده است؟تنظیمات کشور عثمانی چه تاثیری بر اندیشه وافکار دولتمردان ایرانی داشته است؟هدف از نگارش این مقاله پاسخ به سوالات بالادر یک بستر تاریخی با استفاده از داده های تاریخی با روش توصیفی -تحلیلی است.
The common features of Iran and Osmani in the nineteenth century were an attempt to modernize. The leaders of these two countries were in a position to rebuild foreign stimulus, and the Iranian modernization program was partially affected by the Ottoman Empire. These effects, due to various political, cultural and historical issues, brought about the challenges of modernization. The two countries are somewhat similar to Zia. Along with the efforts of the Ottoman intellectuals in Iran, some of the governorates have also made progress in reforming them. There are factors such as the cultural relations of Dumlest in history, the two countries' neighbors, long borders, Muslimship of the two countries and common hostility in the name of Russia, the possibility of Iran's modernization of the Ottoman And the reconciliation of the corrective programs of the two Muslim countries and neighboring countries. Given such a premise, the basis of the recent research is the question of what was the cause of the attitude of some Ottoman rulers and Iran in the nineteenth century to the phenomenon of modernization? What are some of the challenges facing reform and regulation in both countries? How has the Ottoman state influenced Iran's ideas and attitudes? The purpose of this article is to answer the top questions of a historical context using historical data by descriptive-analytical method.
Machine summary:
فصلنامه علمي پژوهشنامه تاريخ سال هفدهم ، بهار ١٤٠١ – شماره ٦٦ صفحات ٠٠ – ٠٠ بررسي اصلاحات و تنظيمات در کشور عثماني و تاثير پذيري روشنفکران ايراني از تنظيمات عثماني 1 پروين رنجبر چکيده : وجوه مشترک دوکشور ايران وعثماني در قرن نوزدهم ، کوشش براي نوسازي بود.
اصلاحات و تنظيمات در امپراطوري عثماني دولت عثماني تا اواسط سده (١٠ ق /١٦م ) از يک نظام قوي و مستحکم اداراي و فرهنگي ملهم از فقه اسـلامي و سـنتهاي حکومتي ترک-ايراني برخوردار بود اما از نيمه دوم اين سـده و بعد از دوران سلطنت سليمان قانوني (٩٢٦/٩٧٣ ق /١٥٢٠/ ١٥٦٦ م ) بويژه از زمان جانشينان او ســليم دوم و مراد ســوم روند ضــعف آن آغاز گرديد و تا پايان ســده (١٢ ق /١٨ م ) ادامه يافت .
سخن از تأثير پذيري ايران از تنظيمات عثماني عمدتا معطوف به دوراني است که حلقه اي از دولتمردان ايراني روي کار مي آيند که به ســبب آشــنايي يا اقامت در عثماني تحت تأثير جريان اصــلاح طلبي تنظيمات قرار مي گيرند البته اين تأثيرات بيشــتر معلول به عواملي نظير تعاملات فرهنگي ميان دو دولت در طول تاريخ ، همسـايگي دو کشـور با يکديگر، وجود مرزهاي طولاني، مسلمان بودن دو کشور و برخورداري هر دو از دشمني مشترک به نام روسيه بود که امکان تأثير پذيري ايران از عثماني را در زمينه نوسازي فراهم مي کرد.
(اعتضادوسلطنه ، ٢٩٨:١٣٧٠)و بدين طريق راه براي ورود علوم وفنون جديد واشنايي ايرانيان با افکار نوين سياسي گشوده شد به سبب اين گونه فعاليتها بايد عباس ميرزارا در صف نخست اصــلاح طلبان ايران قرار داد بي گمان ميرزا بزرگ قائم مقام نيز که مربي و وزير نائب الســلطنه بود، در اين ميان نقش اســاســي داشــته اســت ايرانيان تحصــيل کرده در اروپا چون باز گشــتند نخستين مناديان اصلاحات ونوگرايي شدند.