Abstract:
سالهای حکومت طاغوت در ایران، عصر انکار هویّت واقعی مردم مسلمان و مبارزه با ابعاد معنوی و اخلاقی وجود انسان ها بود که بر اساس آن حکومت پهلوی با تأکید بر عنصر ایرانیّت و انکار جایگاه اسلام در هویت بخشی به جامعه و مردم ایران و همچنین اقتباس الگوهای فرهنگی بیگانه سعی در ارائه نمونه ای از انسان ایرانی داشت که بیشتر موجودی غربی و فاقد درک روشنی نسبت به موجودیت واقعی اش بود. هویت خواهی مردم که برخواسته از احساس نقص و ابهام در موقعیت فرهنگی و فلسفی آنها بود انقلاب اسلامی را به ثمر رسانید و در اثر پیروزی مردم مسلمان راه بازگشت به خویشتن واقعی و کسب هویت اصیل ایرانی اسلامی هموار و گام های بزرگی برای تحقق الگوی انسان کامل برداشته شد که همچنان ادامه دارد./سالهای حکومت طاغوت در ایران، عصر انکار هویّت واقعی مردم مسلمان و مبارزه با ابعاد معنوی و اخلاقی وجود انسان ها بود که بر اساس آن حکومت پهلوی با تأکید بر عنصر ایرانیّت و انکار جایگاه اسلام در هویت بخشی به جامعه و مردم ایران و همچنین اقتباس الگوهای فرهنگی بیگانه سعی در ارائه نمونه ای از انسان ایرانی داشت که بیشتر موجودی غربی و فاقد درک روشنی نسبت به موجودیت واقعی اش بود.
Machine summary:
هويت خواهي مردم که برخواسته از احساس نقص و ابهام در موقعيت فرهنگي و فلسفي آنها بود انقلاب اسلامي را به ثمر رسانيد و در اثر پيروزي مردم مسلمان راه بازگشت به خويشتن واقعي و کسب هويت اصيل ايراني اسلامي هموار و گام هاي بزرگي براي تحقق الگوي انسان کامل برداشته شد که همچنان ادامه دارد.
بحران هاي هويتي و تناقضات ناشي از افراط در باستان گرايي و همانند سازي هويتي با فرهنگ غربي در سال هاي حکومت پهلوي يکي از انحرافات اساسي و معضلات فرهنگي جدي براي ملت ايران بود که انقلاب اسلامي بر آن خط بطلان کشيد و ضمن برجسته سازي هويت واقعي اشکال متعدد هويت جعلي را به حاشيه رانده و از صحنه خارج نمود.
ب ) گفتمان هاي هويتي در ايران : عوامل و منابع هويت بخشي ايرانيان با توجه به تاريخ طولاني و پرفراز و نشيب آن در انواع مختلف و در قالب گفتمان هاي متفاوت قابل تقسيم بندي است که بطور کلي در اين رابطه سه گفتمان اصلي را مي توان از يکديگر تفکيک نمود و مورد اشاره قرار داد: ١- گفتمان ايرانيت ٢- گفتمان اسلاميت ٣- گفتمان تجدد (مدرنيته ).
محمدرضا پهلوي نيز همچون پدرش با تأکيد بر باستان گرايي ناسيوناليستي و نفي هويت اسلامي مردم ايران و همچنين وابستگي هاي شديد سياسي و اقتصادي به غرب و آمريکا فرايند بحران هاي اجتماعي و هويتي در کشور را تسريع نمود و تدريجا در آستانه بحران عميق مشروعيت سياسي قرار گرفت که انقلاب اسلامي نتيجه ي آن بود.