Abstract:
اندیشیدن دربارۀ ماهیت و کیفیت دورههایی که بشر در تاریخ سپری کرده و یا در حال سپری کردن آن است، از دغدغههای فیلسوفان، اندیشمندان، مورخان و الاهیدانان بوده است. از همین رو، تاریخ جهان از منظرهای گوناگون دورهبندی شده است. تاریخ ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. یکی از مشهورترین و رایجترین دورهبندیهای تاریخی ایران، تقسیم آن به دورههای باستان، میانه و معاصر است. نکتۀ پنهان در دورهبندیهای تاریخ ایران کمتوجهی نسبت به دورۀ جدید است. بر همین اساس، مسئله این است که آیا ایران فاقد دورۀ جدید است و یکسره از دورۀ میانه به دورۀ معاصر گام برداشته است؟ اگر چنین نیست، مبدأ تاریخ جدید ایران کجاست و از چه زمانی آغاز شده و به کجا ختم میشود؟ این مقاله پس از ارزیابی دادههای موجود و نقد مهمترین ایدههای مطرح شده دربارۀ دورۀ جدید تاریخ ایران، به این نتیجه رسیده است که در دورهبندی تاریخ ایران، بیشتر مناقشهها بر سر تعیین مبدأ تاریخ معاصر ایران شکل گرفته و تعیین مبدأ تاریخ جدید ایران در هالهای از ابهام مانده است. نویسنده استدلال میکند که برای رفع بسیاری از مناقشههای موجود، به تعیین دورۀ جدید سخت نیازمندیم. او عهدنامۀ گلستان در پایان دورۀ نخست جنگهای ایران و روسیه را مبدأ دورۀ جدید ایران شمرده و معتقد است این دوره تا انقلاب مشروطه ادامه یافته و مشروطه سرآغاز دورۀ معاصر ایران است.
Thinking about the nature and quality of the periods that human beings have gone through or are going through in their history has been one of the concerns of philosophers, thinkers, historians and theologians. Hence, the history of the world is divided into different periods from different perspectives. The history of Iran is no exception to this rule. One of the most famous and common historical periodicals of Iran is its division into ancient, medieval and contemporary periods. The hidden point in these periodicals is to determine the origin of the new period of Iranian history. In fact, the question is whether Iran lacks a new era and has stepped directly from the Middle Ages to the contemporary era? If not, where is the origin of modern Iranian history and where does it begin and end? After evaluating the available data and criticizing the most important ideas in this regard, the article concludes that in the period of Iranian history, most of the controversy is over determining the origin of contemporary Iranian history and determining the origin of history. The new Iran is in a haze of ambiguity. The author then argues that for political, intellectual, social, and economic reasons, the new era of Iranian history begins with the Golestan Treaty at the end of the first period of the Iran-Russia wars and continues until the Constitutional Revolution, with the Constitution the beginning of the period. It is contemporary with Iran.
Machine summary:
در نتیجه ، همین امر به مبدأ تاریخ جدید و معاصـر تبـدیل شد؛ به همین سبب دربارۀ مبدأ دورههای پیشامدرن چه در ایران و چه در دنیای غرب، اختلاف نظری بنیادی وجود ندارد؛ چنانکه دربارۀ تقسیم تاریخ ایران به دو دورۀ پیش و پس از اسـلام مناقشۀ چندانی شکل نگرفته و این نوع دورهبندی مقبولیت فراوانی یافته اسـت ، امـا آنچـه بـه محل کشاکش تبدیل شده، مبدأ تاریخ معاصر و پایان دورۀ میانۀ ایران است ؛ زیرا در اغلب نقاط جهان گسترش ناموزون و ناهماهنگ مدرنتیۀ اروپایی ، مرزبندیهای دورۀ میانه و جدیـد را بـه هم ریخته و تعیین مبدأ تاریخ معاصر را دشوار ساخته است .
با توجه به آنچه گفته شـد، مسئله این است که مبدأ تاریخ جدید ایران کجاست ؟ این دوره واجد چه ویژگی هایی اسـت و براساس چه مبنا و منطقی می توان آن را دوره یا عصر جدید نامید؟ تمـایز آن بـا دورۀ میانـه و دورۀ معاصر در چیست ؟ نگارنده با ارزیابی مهم ترین دیـدگاههـای مطـرح شـده دربـارۀ دورۀ جدیـد تـاریخ ایـران، سرانجام به این نتیجه رسیده است که دورۀ جدید تاریخ ایران از عهدنامۀ گلستان در پایان دورۀ نخست جنگ های ایران و روسیه آغاز می شود و تا انقلاب مشروطه ادامـه مـی یابـد و انقـلاب مشروطه سرآغاز دورۀ معاصر ایران است .
واقعیت این است که آنچه نویسندگان روسی دربارۀ مبدأ تاریخ جدید ایران گفته اند، عمـلاً نسبتی با منطق تحولات تاریخی ایران ندارد؛ زیرا با چیرگی افغانها نه تحول تمـدنی در ایـران رخ داد و نه امر سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی تغییر یافت .