Abstract:
مدایح و مراثی شیعی، قسمت قابل توجهی از مفاهیم عرفانی را در خود دارند. در این میان مدیحههای مهدوی به سبب دارا بودن نوعی معرفت غیبی به شدّت نگاهی عرفانی دارند. پژوهش حاضر با بررسی مقایسهای و توصیفی معانی عرفانی در مدیحههای مهدوی دو شخصیت عارف مسلک و البته برخاسته از نظام اندیشهای فقه جواهری و فلسفه صدرایی بر آن است تا اوّلا مفهوم عرفانی واژگانی که در این مدیحهها وجود دارد را مشخص کند و ثانیا این مفاهیم را شرح نماید. شباهت خاستگاههای ذهنی و اجتماعی سرایندگان این مدیحهها بیتردید در همسانی این اشعار نقش داشته است. امام خمینی و عارف بجنوردی هر دو فقیهند و با متون حدیثی پیرامون معرفت امام مانوسند. هر دو در فلسفه با واسطه شاگرد حاج ملاّهادی سبزواریاند و هر دو بافت صدور زمانی مدایحشان تا پیش از انقلاب یکسان است. نقطه تفاوت آنان نیز در دو مساله است. عرفان امام خمینی اجتماعی است و عارف بجنوردی عزلت گراست. دیگر آنکه امام به هیچ سلسلهای اظهار ارادت خاصّ ندارد امّا عارف بجنوردی آشکارا وابسته به نحلهی تصوّفی خاصّی میباشد.
Poems of Shiite praise and lamentation have many mystical meanings in their text. Mahdavi praises have a mystical insight due to having a kind of occult knowledge. The present study, by comparative and descriptive study of mystical meanings expressed in Mahdavi poems of two mystics, jurists and philosophers, wants to first determine the mystical meaning of the words in these poems and secondly explain these concepts. The similarity of the mental and social origins of the poets of these poems must have played a role in the similarity of these poems. Imam Khomeini and Aref Bojnourd are both jurists and are familiar with hadith texts about the knowledge of the Imams. Both are considered students of Haj Mullah Hadi Sabzevari in philosophy and both have written poetry in the same period and time. They also differ in two issues. Imam Khomeini's mysticism is a social mysticism and the mystic of Bojnourd is a recluse. The other is that the Imam has no clear affiliation with any Sufi sect, but the mystic of Bojnourd is clearly affiliated with a particular Sufi sect.
Machine summary:
به گونه اي که در تجليل ايشان شعري مفصّل سروده است : هــمّــتــي خــواهــم از خــداي اديــب تــا بــه نــظــم آورم ثــنــاي اديــب پــا نــهــد بــر ســــر عــلــوم و فــنــون هر کــه او ســـر نهـد بـه پـاي اديـب (عارف بجنوردي، ١٣٦٠: ١٣٢) امام خميني در ميان اساتيد حوزه اش همين ارادت را نسبت به آيت الله حائري يزدي دارد و از امام زمان عليه السّلام ميخواهد که ايشان را مدد فرمايد و تا ظهور خويش دوران زعامت او را ادامه دهد: خســـروا!
اين مظهريت اسم لفظي «الله » در عالم اعيان خارجه که براي اهل بيت عليهم السّلام به عنوان تنها راه يافتگان به مقام «أو أدني» متصوّر است ، در مديحه هاي مهدوي امام خميني و عارف بجنوردي تحت عنوان عرفاني مظهريت ذات مطرح شده است .
به همين مناسبت است که عارف بجنوردي در مورد آن روز چنين سروده است : بر دوستان خويش جهان را جنان کند بر دشمنان شرع معادا کند همي (عارف بجنوردي، ١٣٦٠: ٣٨) o امام خميني نيز اين قابليت قابل براي اتمام نعمت در زمان ظهور و از بين رفتن دشمنان دين توسط امام زمان را مدّ نظر داشته است : بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان بر دوستانت هر مهي بادا چو ماه فرودين بر روي احبابت شود، مفتوح ابواب ظفر بر جان اعدايت رسد هر دم بلاي سهمگين (امام خميني، ١٣٨٩: ٢٦٢) o روز ظهور در نگاه اين دو عارف شيعه روز يکي شدن ظاهر خلافت الهي که غصب شده بود با باطن خلافت الله است که هميشه در وجود امام معصوم عليه السّلام مستقر ميباشد.