Abstract:
نهادگرائی نئولیبرال وظیفه نهاد ها و سازمان های بین المللی و منطقه ای را تعدیل آنارشی و توسعه همکاری بین اعضا و حل و فصل مسالمت آمیز منازعات و بحران های بین المللی می داند؛ اما نگاهی به عملکرد نهادها در بحران های بین المللی به وضوح نشان می دهد که در عمل و نه در تئوری حق با نئورئالیست ها می باشد که بر این باورند نهادهای بین المللی و منطقه ای تنها پدیدههای سیاسی هستند که بازتابی از اهداف و منافع بازیگران قدرتمند می باشند و کارآمدی آنها به شدت به این اصل کلیدی وابسته است که اهداف آنها با منافع قدرت های بزرگ در یک راستا و همسو باشد. برای آزمون این فرضیه در پژوهش حاضر، بحران سوریه به طور موردی بررسی می شود. مدعای پژوهش پیش رو درباره بحران سوریه این است که تعارض منافع قدرت های بزرگ در شورای امنیت و همچنین قدرت های منطقه ای حاضر در اتحادیه عرب درباره بحران سوریه علت اصلی شکست سازمان ملل و اتحادیه عرب در مدیریت مسالمت آمیز بحران سوریه بود. روش پژوهش توضیحی و تبیینی با راهبرد قیاسی و گونه کاربردی می باشد.
Neoliberal Institutionalism sees the task of International and Regional Institutions and organizations as moderating anarchy and developing cooperation between members and the peaceful resolution of international conflicts and crises; But look at the performance of Institutions in International crises clearly shows that in practice, not in theory, Neorealists are right that international and regional institutions are just political phenomena that reflect the goals and interests of powerful actors And their effectiveness depends heavily on the key principle that their goals are in line with the interests of the great powers.To test this hypothesis in the present study, The Syrian crisis is being studied as a case study. The ongoing research on the Syrian crisis claims that the Conflict of interests between Great powers in the Security Council And also the regional powers in the Arab League on the Syrian crisis was the main reason for the failure of the UN and the Arab League to manage the Syrian crisis peacefully.
Machine summary:
در بخـش نخست ، به بررسی اجمالی نظریـه نهـادگرائی نئـولیبرال بـه عنـوان نظریـه ای کـه نقطـه کـانونی تمرکز خود را به نقش نهادها و سازمان هـای منطقـه ای و بـین المللـی بـرای ایجـاد همکـاری و تعدیل آنارشی در نظام بین الملل گذاشته ، مـی پـردازیم همچنـین در ایـن بخـش موضـوع نقـش سازمان های منطقه ای و بین المللی بـه عنـوان «مداخلـه گـر سـوم » در مهـار، کنتـرل یـا تشـدید بحران های بین المللـی بررسـی مـی شـود در بخـش دوم ،بـه بررسـی اجمـالی بحـران سـوریه میپردازیم ،در بخش سوم موضوع تعارض منـاع بـازیگران منطقـه ای و بـین المللـی را در بحـران سوریه تبیین میکنیم و در نهایت در بخش چهارم نیـز نقـش سـازمان ملـل و اتحادیـه عـرب در بحران سوریه بررسی خواهد شد.
ســوریه ر می تـوان خـط مقـدم منازعۀ ژئـوپ ی یکی و ایـدئولوژیکی ایـران و عــربستان دانــست ؛ اولویـت عربسـتان سعودی در سوریه قطعاً مبارزه با گروه هـای سـلفی یـا شکسـت داعـش نبـود، هـدف و تمرکـز اصلی عربستان در بحران سوریه ، ایران بود و ریـاض بـه بحـران سـوریه در قالـب رقابـت کـلان منطقه ای خود با ایران نگاه می کرد(٢٨٩-٢٠١٦٢٨٨,Mitton) دولـت شـیعی در عـراق و تثبیـت حضـور و نفـوذ ایـران در ایـن کشـور کـه طـی سال های اخیر و بعد از تأسیس نیروهای حشدالشعبی به شـدت نیـز تقویـت شـده اسـت .
عربستان و قطر به عنوان حامیان اصلی منطقه ای گـروه هـای معـارض دولـت سـوریه در همـان ماه های اول شروع بحران سوریه تلاش کردند تا اهـداف خـود را از طریـق اتحادیـه عـرب پـی گیری کنند و تا حدود زیادی نیز در این امـر موفـق شـدند و سـازمانی کـه مسـئولیت آن حـل و فصل صلح آمیز اختلافات بین کشورهای عربی بود تبدیل به نهادی شد کـه تنهـا در یـک طـرف مناقشه ایستاده است .