Abstract:
کمتر از 150 سال پیش، تمامی حوضهی آبریز هیرمند-هامون در قلمرو سرزمینی ایران واقع شده بود. اما در پی جدایی ایالت و شهر هرات از ایران، حاکمیت ایالت مذکور به دولت جدیدالتأسیس افغانستان واگذار گردید و سرچشمه و آبخیزهای هیرمند در قلمرو سرزمینی این دولت قرار گرفتند؛ رخدادی که به دو پاره شدن حوضهی آبریز رودخانه و در نتیجه طی یک قرن گذشته به بروز مناقشاتی جدی میان ساکنان دو سوی مرز منجر شده است. به رغم چندین دورهی طولانی مذاکره در یکصد سال گذشته، تعارضات میان دو کشور بر سر رودخانهی هیرمند همچنان ناگشوده مانده و شکافی جدی در تحکیم و افزایش سطح روابط میان آنها ایجاد کرده است. پرسش اصلی نوشتهی حاضر این بود که در قالب دیپلماسی زیستمحیطی میتوان چه راهکارهایی را برای رفع این مشکلات و در نتیجه افزایش سطح همگرایی با دولت افغانستان ارائه کرد؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا مدلی مفهومی برای عملیاتیسازی دیپلماسی زیستمحیطی و دیپلماسی آبهای فرامرزی ارائه شد. سپس براساس این مدل، 4 گونه مخاطرهی بوم-شناختی در حوضهی آبریز شناسایی گردید که مسبب مناقشهی میان طرفین شدهاند. در آخر نیز براساس تجارب موجود در دیپلماسی زیستمحیطی معاصر، پنج محور دیپلماتیک شامل تدوین پیمان جامع «زیستمنطقهی فرامرزی سیستان» و چهار پروتکل ملحق به آن برای حلوفصل مسالمتآمیز این اختلافات پیشنهاد گردید. در این نوشته از رویکرد نظریهی سبز روابط بینالملل و روش مدلسازی مفهومی-عقلانی بهره گرفتهایم.
Less than 150 years ago, the entire Hirmand-Hamoon catchment area was located at the territory of Iran. However, following the separation of the province and the city of Herat from Iran, the sovereignty of the province was transferred to the newly established government of Afghanistan, and the Hirmand springs and watersheds became part of the government; An event that has split the river basin in two, resulting in serious disputes between residents on both sides of the border over the past century. Despite several long periods of negotiations over the past hundred years, the conflict between the two countries over the Hirmand River remains unresolved and has created a serious rift in consolidating and increasing the level of relations between them. The main question of the present article is that, from the perspective of environmental diplomacy, what solutions can be offered to solve these problems and thus increase the level of convergence with Afghanistan? To answer this question, first a conceptual model for the implementation of environmental diplomacy and transboundary water diplomacy is presented. Finally, based on the experiences of contemporary environmental diplomacy, 5 diplomatic axes and suggestions, including the drafting of a comprehensive agreement on the "Sistan Transboundary Bioregion" and four protocols, for peaceful conflict resolution of these disagreements are proposed. In this paper, we have used the the approach of green theory of international relations and conceptual-rational modeling method.
Machine summary:
دیپلماسی آب های فرامرزی دارد و چه ابزارهایی برای حل مناقشات بوم شناختی١ در راستای حل وفصل مسالمت آمیز اختلافات و افزایش همگرایی در اختیار دارد؟ دوم اینکه چه اختلاف نظرهایی میان دو کشور بر سر هیرمند-هامون وجود دارد که اساساً ریشه در تغییرات اقلیمی و بوم شناختی دارند؟ و پرسش آخر اینکه دیپلماسی زیست محیطی چه تجاربی در زمینۀ مشکلات مشابه داشته است و از این تجربه ها میتوان چه راهکارهای مشابهی را قیاس کرد؟ در این راستا، ابتدا با رویکرد مدل سازی مفهومی-عقلانی، مقدمات نظری بحث را فراهم میکنیم .
ما در اینجا با توجه به موضوع پژوهش ، ماهیت دیپلماسی نوین ، مفروضاتِ بوم شناسی سیاسی١ و نیز بنا به پایبندی به سنت روابط بین الملل ، دیپلماسی زیست محیطی را «تلاش دولت -ملت ها برای قاعده مندسازی استفاده از منابع طبیعی و مهار آلودگی های زیست محیطی از طریق مذاکره و سایر ابزارهای حل وفصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی با هدف تداوم پایداری بوم شناختی ٢ زیست بوم ٣ یا زیست بوم های مشترک» 1 Political Ecology 2 Ecological Sustainability Biome٣ : به عمد از به کار بردن دانشواژه اکوسیستم که نسبت به زیست بوم معنا و مصادیقی خاص تر و محدودتر دارد احتراز جسته ایم ؛ چرا که یک حوزه آبریز تقریباً در ذیل یک زیست بوم واحد قرار می گیرد، در حالی که ممکن تعریف می کنیم .