Abstract:
خلق پول از مهمترین پدیدههای اقتصادی است که آثار بسیاری را در اقتصاد به جای میگذارد. خلق پول یا اعتبار جهت اعطای وام به مشتریان بانکی صورت میگیرد که بر اساس آن، بانکها به اصطلاح از «هیچ» به خلق اعتبار در حساب متقاضی وام اقدام میکنند. گرچه این پدیده موافقانی نیز دارد، لکن همین گروه نیز به آثار مخرب اقتصادی خلق پول واقف و معترفاند. از مهمترین آثار آن میتوان به بیثباتی اقتصادی، ایجاد تورم افسارگسیخته، تبعیض و نقض عدالت اشاره کرد. از آنجا که کمتر کسی یافت میشود که تقاضای وام از بانکها نکرده باشد، میتوان این مسئله را در عداد مسائل مبتلابه جامعه اسلامی به شمار آورد. از نظر فقهی میتوان این پدیده را اکل مال به باطل قلمداد کرد؛ زیرا بانک در مقابل «هیچ» به کسب مال مبادرت میکند. از سوی دیگر، منع سوءاستفاده از حق که مستفاد از ادله قاعده لاضرر است، بر ممنوعیت خلق پول دلالت دارد. بانکها این حق را دارند که به مشتریان خود وام دهند و این حق را شرع و قانون برای آنها در نظر گرفته است و لکن این حق را دستاویزی برای سوداگری خود و اضرار به کل جامعه قرار دادهاند که بر اساس ادله منع سوءاستفاده از حق و لاضرر، این عمل محکوم به حرمت است. نهایتاً باید گفت ملاکی که در برخی روایات برای حرمت ربا بیان شده است ـکه عبارت از کسب سود بدون هیچ ما بازائی استـ بر خلق پول نیز بیکموکاست صادق بوده و با تنقیح مناط قطعی میتوان حرمت ربا را به آن تعمیم داد.
یعد استحداث النقود او ما یعبر عنه بانشاء الايتمان، من اهم الظواهر الاقتصادیه التی تترک اثارا کثیره فی الاقتصاد. یتم استحداث النقود او انشاء الايتمان لمنح القروض لعملاء البنوک، وبناء علی ذلک تقوم البنوک بانشاء الايتمان فی حساب المستقرضین من «لا شیء». علی الرغم من وجود مویدین لهذه الظاهره، الا انهم یعرفون الاثار الاقتصادیه المدمره لاستحداث النقود، ویقرون بها. ومن اهم اثار هذه الظاهره عدم الاستقرار الاقتصادی، والتضخم الفاحش، والتمییز وانتهاک العداله. نظرا لقله الذین لم یتقدموا بطلبات الاقتراض من البنوک، فیمکن اعتبار هذه القضیه من قضایا المجتمع الاسلامی. ویمکن اعتبار هذه الظاهره من وجهه نظر الفقه اکل المال بالباطل؛ لان یقوم بکسب المال مقابل «لا شیء». ومن ناحیه اخری، فان حظر سوء استخدام الحق، الذی یستخلص من قاعده «لا ضرر»، یدل علی حظر انشاء الايتمان. هذا وللبنوک الحق فی منح قروض لعملايها، وهذا حق للبنوک اعترف به الشرع والقانون، لکنها استخدمت هذا الحق کذریعه للربح والحاق الضرر بالمجتمع کله، وذلک حرام بناء علی الادله التی تقر حظر سوء استخدام الحق، وقاعده لا ضرر. ویجب القول ان المعیار المنصوص علیه فی بعض الاحادیث لحرمه الربا وهو کسب الربح دون مقابل صالح ایضا لاستحداث النقود، ویمکن تعمیم حرمه الربا علی ذلک بتنقیح المناط القطعی.
Money creation (money issuance) is one of the most important economic phenomena that leaves many effects on the economy. In order to grant loans to bank customers, money or credit based on which banks create credit from “nothing” in the account of the loan applicant is created. Although this phenomenon has also supporters, but this same group also admits and acknowledges the destructive economic effects of money creation. Its most important effects include economic instability, unbridled inflation, discrimination and violation of justice. This issue can be considered as a matter of concern affecting the Islamic society because there are few people who have not applied for a loan from banks. This phenomenon from a jurisprudential point of view can be considered as an unlawful ownership (in Arabic: اکل المال بالباطل, unjust enrichment); because, the bank acquires property (tries to make money) instead of “nothing”. On the other hand, the prohibition of the abuse of the right, which is based on the evidence of the rule of prohibition of detriment (in Arabic: لا ضرر, principle of harm), implies the prohibition of the creation of money. Banks have the right to loan their customers money and this right is considered by law and Sharia (Arabic: شریعه, Romanized: shariʿa, religious law) for them, but they have made this right an excuse for their profiteering (mercantilism, trade) and causing harm (damnification) to the whole society, which is ruled to illegitimacy on the basis of the evidence of prohibiting the abuse of the right and principle of harm. It should be finally noted that the criterion stated in some hadith (pl. ahadith, literally means talk or discourse, narrations) for the unlawfulness of usury, which is the earning of profit without anything in return (equivalent), is equally true about the creation of money, and it is possible to generalize the prohibition of usury by conclusive rectification of the effective cause (Arabic: تنقیح المناط).
Machine summary:
نهایتاً باید گفت ملاکی که در برخی روایات برای حرمت ربا بیان شده است ـکه عبارت از کسب سود بدون هیچ ما بازائی استـ بر خلق پول نیز بیکموکاست صادق بوده و با تنقیح مناط قطعی میتوان حرمت ربا را به آن تعمیم داد.
اما سٶال این است که این اتفاق چگونه میافتد و چرا نهادهای دیگر مثل صندوقها، امکان خلق پول ندارند؟ چنان که در ادامه میآید، دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد و لکن به صورت خلاصه باید گفت که برای وام گرفتن از بانک، شخص ابتدا به بانک مراجعه میکند و پس از طی مراحل لازم، بانک برای مثال ده میلیون تومان به او وام میدهد.
چنان که پیشتر نیز اشتباه رایج در خصوص فرایند خلق پول توضیح داده شد، این تصور غلط وجود دارد که بانک به عنوان نهادی واسطهای، وجوهی را که سپردهگذاری شده است، به دیگران وام میدهد.
نخست به تفسیر مفردات آیه میپردازیم و سپس به مفاد آن اشاره میکنیم: الف) مراد از «لا تاکلوا» در رابطه با اینکه نهی در این آیه و نیز اکل چه مفهومی دارد، سخنانی ابراز شده که اهم آنها در ادامه میآید: 1ـ برخی مفسران معتقدند که در این آیه، خصوص اکل مدّنظر نبوده و هر گونه تصرفی را که بر وجه باطل واقع شود، شامل میشود و اگر به خصوص سخن از اکل به میان آمده، به این دلیل است که بزرگترین مقصود از اموال، اکل آن است (فخرالدین رازی، 1401: 10/71؛ خازن بغدادی، 1425: 1/366).