Abstract:
تمرکز شهری در جوامع در حال توسعه سبب بروز مشکلات متعددی در درون شهرهای بزرگ گردیده است. از آن جمله میتوان به تراکم جمعیت، مهاجرت،کمبود مسکن ، بیکاری و تخریب محیط زیست و غیره اشاره کرد. تحلیلگران مسائل شهری و منطقهای توجه خود را به توسعه شهرهای کوچک برای غلبه بر نابرابریها و مشکلات به عنوان یک راهبرد اساسی معطوف داشتهاند.هدف این پژوهش برای شهرهای کوچک به عنوان یک راهحل ضروری برای مقابله با عدم توازن ناشی از نخست شهرها میباشد. روش تحقیق و بررسی به صورت توصیفی- تحلیلی است و با استفاده از آمار و اطلاعات بدست آمده از آمارنامهها و اسناد فرادست و بکارگیری مدلهای مرتبه-اندازه، ضریب آنتروپی ، ضریب کششپذیری، تحلیل شاخص توسعه یافتگی موریس، تغییرات سهمی-بخشی و روشهای مختلف ارزیابی و سنجش به نقش شهر اقبالیه در تعادل بخشی ناحیهای مجموعه شهری قزوین میپردازیم. جهت عملکرد صحیح و تاثیرگذار شهرهای کوچک از جمله شهر اقبالیه، بر اساس این پژوهش مواردی بشرح ذیل پیشنهاد میشود.ایجاد و توزیع مناسب نهادها و شرکتهای کشاورزی و محصولات کشاورزی در شهرهای کوچک، پر کردن شکاف بین صنعت و کشاورزی در شهرهای کوچک با استفاده از ایجاد و افزایش کشاورزی صنعتی ، تقویت روابط و پیوندهای جامعه شهری و روستایی و روابط شهر کوچک و حوزه نفوذ آن، احداث موسسات آموزش عالی و فنی حرفهای برای پرورش نیروی انسانی ماهر و کارآمد، تامین تسهیلات و زیرساخت های لازم در شهرهای کوچک هرهای کوچک موجود در محدوده مجموعه شهری قزوین با نگاه ویژه به شهر اقبالیه، با توجه به عدم ایجاد زیرساختهای موجود شکل گرفتهاند و در نتیجه نتوانستهاند به درستی به نقش خود را ایفا ننمودهاند و منجر به تعادل ناحیهای نشدهاند.
Urban concentration in developing societies has caused many problems within large cities. These include population density, migration, housing shortages, unemployment and environmental degradation, and so on.Urban and regional analysts have focused on developing small towns to overcome inequalities and problems as a fundamental strategy.The purpose of this study is for small cities as an essential solution to deal with the imbalances caused by the first cities.The research method is descriptive-analytical and using statistics and information obtained from statistics and upstream documents and applying rank-size models, entropy coefficient, elasticity coefficient, Morris development index analysis, parabolic changes - Part and different methods of evaluation and measurement of the role of Eghbaliyeh city in balancing the areas of Qazvin urban complex.For the correct and effective operation of small cities, including the city of Eghbaliyeh, based on this research, the following items are suggested. Establishment and proper distribution of agricultural institutions and companies and agricultural products in small towns, filling the gap between industry and agriculture in small towns by creating and increasing industrial agriculture, strengthening relations and links between urban and rural communities and relations Small town and its sphere of influence, establishment of higher education and professional technical institutions to cultivate skilled and efficient manpower, provision of necessary facilities and infrastructure in small townsThe small towns within the Qazvin urban complex, with a special focus on the city of Eghbaliyeh, have been formed due to the lack of existing infrastructure and as a result have not been able to play their role properly and have not led to regional balance.
Machine summary:
روش تحقيق و بررسي به صورت توصيفي- تحليلي است و با استفاده از آمار و اطلاعات بدست آمده از آمارنامه ها و اسناد فرادست و بکارگيري مدل هاي مرتبه -اندازه ، ضريب آنتروپي ، ضريب کشش پذيري، تحليل شاخص توسعه يافتگي موريس ، تغييرات سهمي-بخشي و روش هاي مختلف ارزيابي و سنجش به نقش شهر اقباليه در تعادل بخشي ناحيه اي مجموعه شهري قزوين ميپردازيم .
ايجاد و توزيع مناسب نهادها و شرکت هاي کشاورزي و محصولات کشاورزي در شهرهاي کوچک ، پر کردن شکاف بين صنعت و کشاورزي در شهرهاي کوچک با استفاده از ايجاد و افزايش کشاورزي صنعتي ، تقويت روابط و پيوندهاي جامعه شهري و روستايي و روابط شهر کوچک و حوزه نفوذ آن ، احداث موسسات آموزش عالي و فني حرفه اي براي پرورش نيروي انساني ماهر و کارآمد، تامين تسهيلات و زيرساخت هاي لازم در شهرهاي کوچک هرهاي کوچک موجود در محدوده مجموعه شهري قزوين با نگاه ويژه به شهر اقباليه ، با توجه به عدم ايجاد زيرساخت هاي موجود شکل گرفته اند و در نتيجه نتوانسته اند به درستي به نقش خود را ايفا ننموده اند و منجر به تعادل ناحيه اي نشده اند.
براي دستيابي به توزيع عادلانه و متوازن جمعيت ، سرمايه ، امکانات و تسهيلات و همچنين فعاليت هاي اقتصادي در سطح ملي و منطقه اي، شهرهاي کوچک به ويژه شهرهايي که موقعيت استقرار آنها در شبکه سکونتگاه ها به عنوان عامل و واسط ميان کانون هاي شهري و روستايي عمل نمايد به عنوان راهکاري مناسب مورد توجه انديشمندان قرار گرفته است .