Abstract:
Excavations at Gird-i Ashoan, an archaeological mound in Piranshahr County in the Lower Zab Basin, provided remarkable insights into cultural traditions characterizing the region in the Late Chalcolithic. Whilst reflecting some indigenous peculiarities, its material culture exhibits broad affinities with Northwest Iran, Caucasia, and Anatolia. This evinces the spread of the Late Chalcolithic (LC) cultures, especially LC2‒3, over vast territories, which could imply either population movements or spread of a certain pastoralist subsistence system. The central stimulus was the favorable climatic conditions, viz. a significant reduction in cold that fostered a climate almost similar to the present conditions. Building on the finds from Gird-i Ashoan, the present paper addresses the reasons for the chaff-faced pottery’s extension over a wide geographic area from the Caucasus to Mesopotamia, northern Syria and northwestern Iran. Excavations at the site brought to light a Late Chalcolithic settlement of an unprecedentedly substantial range, consisting of an about 8 m thick deposits. The pottery assemblages from the site include chaff-faced ware and painted Pisdeli ware, suggesting that the site’s strongest interactions were with Caucasia, Anatolia, and Mesopotamia.
تپه گرداشوان در حوزه رودخانه زاب کوچک شهرستان پیرانشهر قرار گرفته که انجام کاوشهای باستان-
شناسی ان طی دو فصل انجام یافت. نتایج کاوش اطلاعات درخور توجهای در خصوص سنتهای فرهنگی
دوران مس وسنگ جدید بدست داد. این مقالهء با مطالعه مواد فرهنگی محوطه به این پرسش میپردازد که
علت پراکنش سفالهای کاهرو از قفقاز تا بینالنهرین» شمال سوریه و شمال غرب ایران چیست؟ مطالعه مواد
فرهنگی» در مقایسه با سنتهای مشابه دیگر در حوزه فرهنگی شمال غرب. قفقاز و اناتولی» نوعی تاثیرات بومی
محلی را نشان میدهد. نتایج کاوشهای باستانشناسی منجر به شناسایی استقراری طولانی مدت از عصر مس
و سنگ جدید بودء بطوریکه شامل انباشت ضخیم (حدود 8 متر) را شامل میشد و شامل بیست وچ لایه
فرهنگی و چهار فاز معماری است که در محوطههای همزمان دیگر چنین استقرار طولانی مدتی گزارش نشده
است. نتایج مطالعه مواد فرهنگی گرداشوان نشانگر حضور سنت سفالین کاهرو و سنت پیزدلی بوده و نشانگر
این امر است که بیشترین مناسبات فرهنگی و برهمکنشها با مناطق قفقاز ءاناتولی و بینالنهرین بوده است.
مقاله حاضر با تکیه بر یافتههای گرداشوان به دلایل گسترش سفالهای سفالی در گستره جغرافیایی وسیعی از
قفقاز تا بینالنهرین» شمال سوریه و شمال غربی ایران میپردازد. لازم به ذکر است در عصر مس و سنگ شاهد
تحولاتی هستیم که مهمترین انها افزایش نسبی محوطههای استقراری نسبت به دوره نوسنگی است و عمدتا
الگوی خاصی به تبعیت از شرایط و پتانسیلهای زیست محیطی شکل گرفته است. بررسیهای باستانشناسی
نشان میدهد که تعدد و وسعت استقرارهای این دوره در اغلب مناطق ایران خصوصا شمال غرب و دامنههای
غرب ایران افزایش یافته است.شکلگیری پهنهای فرهنگی مانند دالما و پیزدلی در شمال غرب ایران عملا در
نواحی بیشتری رواج یافته که مبتنی بر کشاورزی و دامداری بوده و در این دوره اتکا معیشتی به شکار و
گرداوری از منابع بومی به کمترین حد خود رسید. به نظر میرسد مواد فرهنگی گرداشوان به گسترش
فرهنگهای دوره مس وسنگ جدید و خصوصا مرحله || و || در مناطق وسیعی از قفقاز تا شمال بینالنهرین
میپردازد که میتوانسته نشان از نوعی حرکت جمعیتی یا رواج شیوهای خاص از یک سیستم معیشتی متکی
بر دامداری باشد. البته مساعد شدن شرایط اقلیمی به صورت کاهش محسوس سرما و پدیدار شدن شرایط
اقلیمی مشابه امروز در شکلگیری این پدیده موثر بوده است. این فرهنگ تا مدتی با اقوام کوراارس همزیسیتی
داشتهاند سپس پدیده کوراارس در مناطق مرتفع جایگزین فرهنگ سفال کاهروشده است.