Abstract:
قانونگریزی فارغ از میزان بروز و ظهور آن در نگرشها و رفتارهای دانشجویی، قطعاً موضوعی است که نیازمند بررسی جدی است. این پژوهش به دنبال این است که میزان قانونگریزی در بین جمعیت موردمطالعه چقدر است و چه عوامل جامعهشناختی با قانونگریزی رابطه دارند. بدین خاطر، با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه در نمونهای 400 نفره از دانشجویان دانشگاههای وزارت علوم در تهران، به بررسی مسئله پژوهش پرداخته است. یافتهها نشان داد میزان قانونگریزی در میان دانشجویان تهران در حد متوسط رو به پایین بوده است. درحالیکه میانگین شاخصهای کل دینداری، احساس محرومیت نسبی و احساس نابرابری نشاندهنده سطح متوسط رو به بالای این شاخصها در میان دانشجویان هستند. نتایج حاکی از این است که رابطه شاخص کل دینداری و تمام ابعادش با قانونگریزی نسبتاً ضعیف و معکوس میباشد؛ یعنی با افزایش میزان دینداری دانشجویان، میزان قانونگریزی آنها کاهش مییابد. در مورد متغیر احساس محرومیت نسبی، روابط تنها در بعد فردی احساس محرومیت و قانونگریزی معنیدار است. در واقع، افزایش بعد فردی احساس محرومیت نسبی همسو با افزایش قانونگریزی در میان دانشجویان است و اینکه ارتباط بین احساس نابرابری و قانونگریزی، معنیدار نبوده است. نهایتاً در مورد متغیرهای زمینه ای نیز، مقاطع تحصیلی و سنین کمتر در معرض آسیبپذیری بیشتری قرار داشتهاند. همچنین نتایج حاکی از آن است که سیاستگذاریها باید عمدتاً معطوف به مقاطع تحصیلی پایینتر و دانشجویان سنین پایین باشد.
Law evasion is definitely an issue that needs serious investigation,
regardless of its incidence and appearance in student attitudes and
behaviors. This study seeks to determine the extent of law-aversion
among the study population and what sociological factors are
related to it. So, by using the survey method and a questionnaire, in
a sample of 400 students of the universities of the Ministry of
Science in Tehran, the research problem has been investigated. The
findings showed that, the rate of law-aversion among Tehran
students is medium to low, While the average of the indicators of
total religiosity, the feeling of relative deprivation, and the feeling
of inequality indicate an above-average level of these indicators
among students. The results indicated that, the relationship between
the index of total religiosity and all its dimensions with lawaversion
is relatively weak and inverse. Regarding the variable of
relative deprivation, relationships are significant only in the
individual dimension of deprivation and law-aversion. The increase
in the individual dimension of the feeling of relative deprivation is
in line with the increase in law-aversion among students, and the
relationship between feelings of inequality and law-aversion has
not been significant. Finally, in the case of contextual variables,
educational attainment, and younger ages were more vulnerable.
Machine summary:
(رجوع شود به تصویر صفحه) نمودار شماره (١): تعداد کل دانشجويان در ايران (١٣٥٥-١٣٩٥) منبع : (نقش کليک ١، ١٣٩٦) حال ، با توجه به محدوديت منابع (٢٨: ١٨٦)، و وجود طيفي از تحقيقات در مورد مسائل اجتماعي(٦)، لازم است اهميت مسئله قانون گريزي در جميعت دانشجويي مشخص گردد.
هم چنين ، در بررسي مختاري و همکاران (٢٠١١)، با عنوان «عوامل اجتماعي مؤثر بر ميزان قانون - گريزي در روابط اداري» در مورد قانون گريزي در ميان شهروندان شيرازي که با روش پيمايش و با ترکيب نظريه هاي دورکيم و مرتن انجام شد، نتايج نشان ميدهد که مردان بيش از زنان در روابط اداري دچار قانون گريزي شده اند؛ هم چنين ، متغيرهاي ترس از مجازات ، احساس تعلق اجتماعي و محدوديت منابع و امکانات ، ٢٤% از واريانس متغير وابسته را تبيين کرده اند.
همان طور که از مرور مطالعات پيشين بر مي آيد، پژوهش هاي داخلي به بررسي رابطه قانون گريزي با عوامل اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي پرداخته اند که در اين ميان نقش پايگاه اقتصادي- اجتماعي و سن پايين افراد در تمايل به قانون گريزي آن ها قابل ملاحظه بوده است .
همان گونه که در اين مقاله نيز ملاحظه گرديد، افزايش احساس محروميت نسبي همسو با افزايش قانون گريزي در ميان دانشجويان بوده است که اين يافته تأييد کننده يافته هاي پژوهش مختاري و همکاران (٢٠١١)، ميباشد.
Research Institute for Cultural and Social Studies, Ministry of Science, Research and Technology.
Tehran: Institute of Social and cultural Studies, Ministry of Science, Research and Technology.