Abstract:
رهبری عبارت است از توانایی اعمال نفوذ یا اثر گذاردن بر یک گروه، در جهت تامین هدف ها، نحوه استفاده رهبر از قدرت و نفوذ خود را، سبک رهبری می گویند ،که با عنایت به نوع و ماهیت تئوری های ارایه شده سبک های متعدد و متفاوتی در رهبری ارایه و به وجود آمده است، مهمترین آنها عبارتند از: سبک مشارکتی، سبک دستوری، سبک تفویض کننده اختیار، سبک حمایتی، سبک وظیفه گرا، سبک توفیق گرا، سبک معنوی، سبک خدمتگزار، سبک تحول آفرین. رفتار شهروندی سازمانی:«مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند، اما با این وجود توسط وی انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقشهای سازمان می شوند.». انجام این تحقیق به صورت "کیفی" و به شیوه "تحلیل محتوی" صورت گرفته است. و به تحلیل محتوایی مولفه های رفتار شهروندی در حوزه های زیر می پردازد: وظیفه شناسی ، نوع دوستی، فضیلت شهروندی، جوانمردی و احترام و تکریم می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ که در بیان رابطه بین سبک های رهبری با رفتار شهروندی سازمانی،سبک های رهبری خدمتگزاری، رهبری تحولی، رهبری مبادله ای به دلیل وجود یک ارتباط نزدیک بین زیر دستان و رهبری یا معقولیت، محیطی پویا و چشم انداز روشنی که بین آنها وجود دارد، همچنین در مقابل کارها به فرد پاداش داده می شود باعث ایجاد انگیزه درونی بیشتری شده و این احساس باعت شکل گیری رفتار شهروندی سازمانی می شود. در میان سبک های موجود، سبک رهبری بی بند و باری به دلیل آنکه صمیمیت، مشارکت، اعتماد، نفوذپذیری رهبر و پیروان کم می باشد رفتار شهروندی سازمانی بوجود نمی آید.
The leadership of the ability to exert influence or effect on a variety of the group, in order to provide the goal, how to use their power and influence of the leader of the leadership style, say with regard to the type and nature of the theory of various styles and provide leadership and most important of which are the style of light, grammatical, delegating authority, the style of support, the task oriented, success-oriented, spiritual light, a servant at style, transformative style. Organizational citizenship behavior (OCB): “a set of voluntary behaviors that are not part of one’s official duties, but nonetheless, he performed the duties and functions of the organization are effective and can improve”. This study was conducted as a “qualitative” way “content analysis” is performed. Citizenship behavior and the content analysis component focuses on the following areas: conscientiousness, altruism, civic virtue, sportsmanship, respects and is reverence. The findings of the study shows that the expression of the relationship between leadership style and organizational citizenship behavior, servant leadership styles, transformational leadership, transactional leadership due to the existence of a close relationship between leadership and subordinates or rationality, dynamic environment and landscape there are clear between them, as well as the rewards of one’s work to be more self-motivate and raise the sense of organizational citizenship behavior is shaped. Among the existing styles, leadership styles unrestrained cargo because of intimacy, partnership, trust, permeability is low, leaders and followers organizational citizenship behavior does not exist
Machine summary:
رفتار شهروندي سازماني و سبک هاي رهبري از صفحه ٢١ الي ٤١ سيد محسن محمدي ١ تاريخ دريافت : ٩٣/٠١/٢١ صهبا مزارعي ٢ تاريخ پذيرش : ٩٣/٠٢/٣١ خديجه مجيدي ٣ چکيده توانايي اعمال نفوذ يا اثرگذاردن بر يک گروه ، در جهت تأمين هدف ها، نحوه استفاده رهبر از قدرت و نفوذ خود را، سبک رهبري مي گويند، که با عنايت به نوع و ماهيت تئوري هاي ارايه شده سبک هاي متعدد و متفاوتي در رهبري ارايه و به وجود آمده است ، مهمترين آنها عبارتند از: سبک مشارکتي ، سبک دستوري ، سبک تفويض کننده اختيار، سبک حمايتي ، سبک وظيفه گرا، سبک توفيق گرا، سبک معنوي ، سبک خدمتگزار، سبک تحول آفرين .
اين دو سبک رهبري امروزه به سرعت توجه نظريه پردازان ، دانشمندان ، محققان و کارگزاران مديريت را به خود جلب کرده است و مراکز و گروه هاي متعددي براي تبيين و تعيين ابعاد مختلف اين نظريات شکل گرفته اند و در تلاش هستند تا مفاهيم اين نظريات را بطور گسترده اي در سازمان ها به کار ببرند.
ابعاد رفتار شهروندي ارگان پنج رفتار شهروندي را اين گونه بيان مي دارد: (اپل بام و همکاران ، ٢٠٠٤ ؛١٩) ١) وظيفه شناسي ٢) نوع دوستي ٣) فضيلت شهروندي ٤)جوانمردي ٥) احترام و تکريم ُبعد وظيفه شناسي نمونه هاي مختلفي را در برمي گيرد و در آن اعضاي سازمان رفتارهاي خاصي را انجام مي دهند که فراتر از حداقل سطح وظيفه اي مورد نياز براي انجام آن کار است .