Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و گرایش به تغییر کارکنان دانشگاه شهید چمران اهواز بر اساس الگوی هافستد اجرا شده است. از بین کارکنان شاغل در دانشگاه شهید چمران اهواز، تعداد ۲۶۵ نفر بر اساس جدول مورگان و کرجسی به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده اند. با توجه به اهداف و ماهیت موضوع، روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بوده است. از دو پرسشنامه فرهنگ سازمانی هافستد با ضریب پایایی (72/0) و پرسشنامه گرایش به تغییر میچ مک کریمون با ضریب پایایی (78/0) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نتایج نشان داد از بین ابعاد فرهنگ سازمانی هافستد فقط بین بعد اجتناب از عدم اطمینان بالا/ پایین با گرایش به تغییر رابطه معنادار داشته و بین ابعاد مردسالاری/ زن سالاری، فردگرایی/ جمع گرایی و فاصله قدرت بالا/ پایین با گرایش به تغییر کارکنان رابطه معناداری مشاهده نشده است. بنابراین، میتوان گفت که کارکنان دانشگاه شهید چمران اهواز به مردسالاری تمایل بیشتری دارند. با توجه به نتایج به نظر میرسد که جامعه کارکنان دانشگاه شهید چمران به سمت جمعگرایی حرکت کرده و همکاری بیشتری نسبت به گذشته بین کارکنان مشاهده می شود.
Abstract: The current study was performed investigation of the relation between organizational culture and tendency to change in Shahid Chamran University of Ahvaz’s personnel according to Hofsede Pattern. through the samples, 265 samples have been selected on the basis of Morgan and korjecy table as main samples. the method of investigation in this thesis, according to goals and subject is correlation descriptive method. We used both questionnaires. reliability coefficient of Hofsted’s and tendency to change’s questionnaires are 0/72 and 0/78 respectively. It was concluded that from the dimensions of Hofstede's organizational culture only the dimension of patriarchal /femininity, individualism /collectivism and the high /low power /power gap with the tendency to change the staff was not significant only in the aftermath of avoiding high /low uncertainty. therefore, it can be said that the staff of Shahid Chamran University have a tendency toward patriarchy. according to the results of the research it appears that the staff of Shahid Chamran University has moved towards collectivism and more cooperation has been observed among employees.
Machine summary:
1694 چکيده پژوهش حاضر، با هدف بررسي رابطۀ بين فرهنگ سازماني و گرايش به تغيير کارکنان دانشگاه شهيد چمران اهواز بر اساس الگوي هافستد اجرا شده است .
نتايج نشان داد از بين ابعاد فرهنگ سازماني هافستد فقط بين بعد اجتناب از عدم اطمينان بالا/ پايين با گرايش به تغيير رابطه معنادار داشته و بين ابعاد مردسالاري/ زن سالاري، فردگرايي/ جمع گرايي و فاصله قدرت بالا/ پايين با گرايش به تغيير کارکنان رابطه معناداري مشاهده نشده است .
اما پرسش اين است که مسئولان دانشگاه موردمطالعه ، با توجه به نوع فرهنگ سازماني و ميزان گرايش به تغيير کارکنان ، چه استقبال مناسبي از تغيير در جهت رسيدن به اهداف سازمان نشان داده اند و در مسير دستيابي به فرهنگ سازماني پيشرو در دانشگاه چه برنامه ها و اقداماتي را ميخواهند انجام دهند؟ واقعيت اين است که دانشگاه شهيد چمران اهواز به عنوان مکان موردمطالعه ، متشکل از کارکناني با فرهنگ هاي مختلف و قوميت هاي متفاوت ميباشد و اين کارکنان نسبت به تغييرات سازماني، گرايش هاي متفاوتي دارند.
نتايج نشان داد که بين فرهنگ سازماني با آمادگي براي تغيير کارکنان همبستگي مثبت و معناداري وجود داشته است .
از پرسشنامه هاي فرهنگ سازماني هافستد و گرايش به تغيير کارکنان ميچ مک کريمون ١ براي جمع آوري اطلاعات استفاده شده است .
لازم به ذکر است که با توجه به ميانگين کلي به دست آمده از اين بعد (٢/٠٩) و مقايسه آن با ميانگين فرضي (٢) که مردسالار و زن سالار بودن افراد را مشخص ميکند، ميتوان گفت که کارکنان دانشگاه شهيد چمران به مردسالاري تمايل بيشتري دارند.