Abstract:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری پیشبینی نظمجویی شناختی هیجان براساس خداپنداره−خودپنداره، سبکهای دلبستگی با میانجیگری نیرومندی من صورت گرفت.
روش: روش این پژوهش همبستگی مبتنی بر روابط ساختاری (تحلیل مسیر) میباشد. شرکتکنندگان شامل 250 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه خداپنداره−خودپنداره برای مداخلات معنوی جانبزرگی، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه نظمجویی شناختی هیجان گارنفسکی و پرسشنامه نیرومندی من مارکستروم بود. دادههای حاصله با استفاده از نرمافزار SPSS-26 و لیزرل مورد تجزیه و تحیل قرار گرفت.
نتائج: نتائج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی اولیه مفروض اولیه برازش مطلوب را نداشت و مسیرهای خداپنداشت و دلبستگی اجتنابی معنادار نشد. بعد از حذف این مسیرها، مدل اصلاح شده برازش مطلوب پیدا کرد. مدل اصلاح شده به این شکل است که خودپنداره، خودپنداشت و سبک دلبستگی دوسوگرا با میانجیگری نیرومندی من توانستند نظمجویی انطباقی و غیرانطباقی شناختی هیجان را پیشبینی کنند. همچنین خداپنداره و سبک دلبستگی ایمن، توانستند بدون میانجیگری نیرومندی من نظمجویی غیرانطباقی را پیشبینی کنند.
نتیجهگیری: براساس نتائج حاصله میتوان گفت که خداپنداره در مقابل خداپنداشت در افراد بیشتر باشد، نظمجویی شناختی هیجان غیرانطباقی در آنها افزایش میدهد. همچنین دلبستگی ایمن در افراد، نظمجویی غیرانطباقی شناختی هیجان را کاهش میدهد. همچنین خودپنداره، خودپنداشت و سبک دلبستگی دوسوگرا با میانجیگری نیرومندی من، راهبرد انطباقی و غیرانطباقی نظمجویی شناختی هیجان را پیشبینی میکند. بدینسان میتوان در روابط بینفردی، موضوعات تربیتی، خانوادگی، مذهبیِ، معنوی و درمانی به متغیرهای یاد شده توجه نمود.
Objective: The purpose of this study was to evaluate a structural model of predicting cognitive emotion regulation based on the components of God-image, self-image, and attachment styles with the mediation of ego strengths. Methodology: This correlational study applied the methodology of structural equation modeling (path analysis). The participants, who were selected by the convenience sampling, included 250 students from the University of Tehran and Shahed University. Janbozorgi's God-image and self-image questionnaire for spiritual interventions, Collins and Read's attachment style questionnaire, Garnefski's cognitive emotion regulation questionnaire, and Markstrom's ego strengths questionnaire were used. The data were analyzed by the SPSS-26 and LISREL. Results: According to the structural equation modeling, the initial conceptual model did not have the desired initial fit and the paths of God-image and avoidant attachment style were not significant. After omitting these paths, the modified model had a desired fit. In the modified model, self-image, self-concept, and ambivalent attachment style were able to predict adaptive and non-adaptive cognitive emotion regulation by mediating ego strengths. Moreover, God-image and secure attachment style could predict non-adaptive regulation without mediating ego strengths. Conclusion: Based on the results, it can be said that the higher God-image versus God-concept in individuals, the more non-adaptive cognitive emotion regulation in them. In addition, secure attachment style decreases non-adaptive cognitive emotion regulation in individuals. Self-image, self-concept, and ambivalent attachment style with the mediation of ego strengths predict the strategy of adaptive and non-adaptive cognitive emotion regulation. Therefore, we can consider such variables in the interpersonal relationships and educational, family, religious, spiritual, and therapeutic issues.
Machine summary:
مدل اصلاح شده به اين شکل است که خودپنداره ، خودپنداشت و سبک دلبستگي دوسوگرا با ميانجيگري نيرومندي من توانستند نظم جويي انطباقي و غيرانطباقي شناختي هيجان را پيش بيني کنند.
در ميان مطالعات بررسي رابطه دلبستگي و نظم جويي شناختي هيجان ، برخي به نقش واسطه اي نيرومندي من اشاره کرده اند (بشارت و همکاران ، ۱۳۹۴)؛ همچنـين بـا توجـه بـه نظريـه اريکسـون 9 نيرومندي من در نظام اريکسون بسيار تحت تأثير مباحـث مـذهبي و معنـوي اسـت (مارکسـتروم و همکاران ، ۱۹۹۷) و نيز هويت معنوي در رويکـرد درمـان چندبعـدي معنـوي مـذهبي تحـت تـأثير خداپنداره /خداپنداشت و خودپنداره /خودپنداشت مي باشد و هويت معنوي بـا هويـت اريکسـون در ارتباط است (مارکستروم و همکاران ، ۲۰۰۷).
Markstrom Carol A با توجه به پژوهش ها مي تـوان گفـت بـين خداپنداشـت /خداپنداره ، خودپنداره /خودپنداشـت و سبک دلبستگي با نظم جويي شناختي هيجان ضمن در نظر گـرفتن نيرومنـدي مـن بـه عنـوان يـک مکانيسم واسطه اي رابطه وجود دارد و نيز با نظر به اهميت نقـش نظـم جـويي شـناختي هيجـان در بحث سلامت روان که مي تواند مداخله آن در پيشگيري اختلال هاي رواني يا درمان آنها و همچنين بهبود کيفيت زندگي تأثير گذارد، بهتر است مداخلات ما چندسازه اثرگذار بر نظم جـويي شـناختي هيجان را هدف قرار دهند که بتواند در نظم جويي شناختي هيجان نقش داشته باشد.