Abstract:
یکی از راههای تاثیرگذار در تصحیح سند روایات، تکیه بر توثیقات خاص و عام است. از جملۀ توثیقات عام، شهادت شیخ طوسی در عده، بر وثاقت مشایخ ابن ابی عمیر، صفوان و بزنطی است. این توثیق عام، راویان زیادی را پوشش داده، و البته پذیرش شهادت شیخ در صورتی ممکن است که منابع روایی، خلاف آن را اثبات نکند. اما بازخوانی متون روایی، پژوهشگر را با نمونههای فراوانی مواجه میکند که نشان دهندۀ روایت این سه راوی سرشناس امامی، از روات ضعیف است. در نتیجه شهادت شیخ، به شدت متزلزل و از اعتبار ساقط خواهد شد. مقالۀ حاضر، ضمن بررسی تکتک موارد نقض، بر اساس ارائۀ پنج پاسخ کلی و تطبیق آن بر مصادیق، به پاسخ و حل این معضلات پرداخته است؛ و از این رهگذر، پذیرش شهادت شیخ بر وثاقت شیوخ راویان یادشده را هموار مینماید.
احدی الطرق الموثره فی تصحیح سند الروایات هو الاتکال علی التوثیقات الخاصه و العامه. و من جمله التوثیقات العامه شهاده الشیخ الطوسی فی کتاب العده علی وثاقه مشایخ ابن ابی عمیر و صفوان و البزنطی. هذا التوثیق العام یشمل رواه کثیرین و لکن قبول شهاده الشیخ الطوسی یمکن قبولها فی فرض اذا لم یعارضها نقل فی کتبنا الروايیه الاخری. و من خلال مراجعه النصوص الروايیه سیجد الباحث نماذج مختلفه من نقل هولاء الثلاثه عن الرواه المتهمین بالضعف. و من هنا تتزلزل شهاده الشیخ الطوسی و تسقط من دايره الاعتبار. و فی هذا المقال نحن بحثنا کل الطرق التی استدل بها للاشکال علی هذا الکلام و من خلال خمسه اجوبه عامه و ثم تطبیقها علی مصادیق تلک الاشکالات، اجبنا علیها. فی هذه الدراسه تمکنا من تسهیل الطریق امام الباحثین لقبول شهاده الشیخ الطوسی فی وثاقه مشایخ الرواه المذکورین.
Machine summary:
10 پاسخ این نقض، عدم ثبوت چنین نقلی است؛ زیرا تنها سندی که در آن ابن ابی عمیر از ابوالبختری نقل کرده، این سند در تهذیب است: «عنه عن محمد بن خالد البرقي عن ابن أبی عمير عن خویی، معجم رجال الحديث، ج9، ص22.
جواب به نقض این است که اولاً، نقل ابن ابی عمیر از خالد بن طهمان ثابت نیست؛ زیرا در فرض پذیرش اتحاد خالد أبی العلاء خفاف و خالد بن طهمان خفاف -که ظاهر هم همین است؛ زیرا در کتب متعددی از عامه 8 به این نکته تصریح شده است و در مصادر ترجمه نیز مکرراً اشاره شده است که کنیۀ خالد بن طهمان أبي العلاء و لقبش خفّاف بوده است 9 - باید گفت نقل ابن ابی عمیر از خالد بن طهمان منحصر به نقل صدوق در مشیخۀ فقیه است (با عنوان خالد بن ابی العلاء خفاف) و بحث تحریف در اصل سند قوت دارد؛ زیرا احتمال دارد اصل در سند، عنوان حسین بن أبي العلاء خفاف بوده ولی حسین، به نکتۀ شهرت أبي العلاء خفاف خالد بن طهمان، به خالد تصحیف شده باشد و بعد نیز در نسخ موجود از کافی 10 عنوان محرّف خالد بن أبي العلاء خفاف -موجود در نقل وسائل 11 از طوسی، الأمالي، النص، ص453.
ثانیاً، مراد از ابی الحسن در این روایت امام کاظم نیست؛ زیرا در متن حدیث آمده که پدرم فوت کرده است؛ در حالی که پدر او -یعنی علی بن ابی حمزه و از سران واقفه- قطعاً بعد از زمان حضرت موسی بن کلینی، الکافي، ج7، ص20؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص213؛ طوسی، تهذیب، ج9، ص222؛ همان، ج8، ص86؛ همو، الإستبصار، ج3، ص311.
2. حذیفة بن منصور: نقل صفوان در تهذیب و نقل ابن ابی عمیر از او در رجال نجاشی و کلینی، الكافي، ج6، صص 228 و 508؛ طوسی، تهذیب، ج9، ص53؛ همو، الإستبصار، ج2، ص29.