Abstract:
عوامل متعددی بر تغییرات مصرف انرژی در ایران اثرگذار هستند. یکی از این عوامل، بدهی است که میتواند از کانالهای مصرف و سرمایهگذاری بر مصرف انرژی اثر بگذارد. هدف مطالعهی حاضر این است که جنبههای دیگری از سهم عوامل مؤثر بر تغییرات مصرف انرژی را نمایان سازد. پژوهش حاضر با استفاده از شاخص میانگین لگاریتمی دیویژیا به تحلیل تجزیه تأثیر بدهی بر مصرف انرژی ایران در سطح بخشهای اقتصادی و کل اقتصاد به شش اثر شامل سه اثر متداول مرتبط با تولید و سه اثر مرتبط با بدهی طی دوره زمانی سالهای 1395-1385 به سه صورت زنجیرهای، دو دورهای و دو دورهی پنج ساله میپردازد. نتایج در سطح بخشهای اقتصادی و کل اقتصاد نشان میدهد که اثر ساختار بدهی بیشترین سهم را در افزایش مصرف انرژی و اثر بدهی دولت بیشترین سهم را در کاهش مصرف انرژی در کل دورهی و به خصوص زیردورهی سالهای 1394-1393 به خود اختصاص دادهاند.
Several factors affect the changes in energy consumption in Iran. One of these factors is debt, which can affect energy consumption through consumption and investment channels. The purpose of this study is to analyze other aspects of the share of factors affecting changes in energy consumption. This study with emplying logarithmic mean divisia index (LMDI), analyzed the effect of debt on Iran’s energy consumption at the level of economic sectors and the whole economy including three effects related to the production and three effects related to the debt for the period 2006 to 2016. They were considered in three formats, including chain-linked, pair-wise, and pair-wise five-year periods. The results from sectoral and macro perspective indicate that particularly in the sub-period of 2004-2005, the effect of debt structure had the highest share in increasing energy consumption. Besides, the effect of government debt was the highest share in energy consumption reduction.
Machine summary:
پژوهش حاضر با استفاده از شاخص ميانگين لگاريتمي ديويژيا به تحليل تجزيه تأثير بدهي بر مصرف انرژي ايران در سطح بخش هاي اقتصادي و کل اقتصاد به شش اثر شامل سه اثر متداول مرتبط با توليد و سه اثر مرتبط با بدهي طي دوره زماني سال هاي ١٣٩٥-١٣٨٥ به سه صورت زنجيره اي، دو دوره اي و دو دوره ي پنج ساله ميپردازد.
همچنين پورعبادالهان کويچ و همکاران (١٣٩٤)، عوامل مؤثر بر مصرف انرژي در زيربخش هاي صنعتي ايران را مورد مطالعه قرار داده اند که بر اساس نتايج ، عامل اصلي افزايش مصرف انرژي، اثر فعاليت و مهم ترين عامل کاهش مصرف انرژي نيز اثر شدت انرژي بوده است .
Indirect Energy Consumption Effect را افزايش ميدهد و روند روبه رشد بدهي دولت از يک سو و افزايش سرمايه گذاري در زيرساخت ها از سوي ديگر، به عنوان مؤثرترين روش براي تحريک رشد اقتصادي، نقش مهمي در افزايش مصرف انرژي ايفا ميکند که اين سرمايه گذاريها عمدتاً منجر به توسعه سريع صنعت سنگين که انرژيبر هستند نيز ميشود (سون و ليو ، ٢٠٢٠).
نتايج عوامل مؤثر بر تغييرات مصرف انرژي در سطح کل اقتصاد در دوره ي ١٣٩٥-١٣٨٥ به صورت دو دوره اي نشان ميدهد که همانند بخش هاي اقتصادي بررسي شده در پژوهش حاضر در حالت دو دوره اي، اثر ساختار بدهي بيشترين سهم را در افزايش مصرف انرژي و اثر بدهي دولت بيشترين سهم را در کاهش مصرف انرژي داشته اند.