Abstract:
دستیابی به پیشرفت و عملکرد تحصیلی از موضوعات مهم و قابل بررسی در سطح خرد و کلان جامعه میباشد. چرا که پیشرفت فرد در جامعه، به میزان موفقیت وی در عملکرد تحصیلی بستگی دارد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که با هدف بررسی پیشبینیپذیری پیشرفت تحصیلی بر اساس انگیزه پیشرفت و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در دانشآموزان دختر دبیرستانی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان تربت جام در سال تحصیلی 1399- 1400 بود. نمونه آماری مطابق با جدول مورگان متشکل بود از 322 نفر از این دانشآموزان که با روش نمونهگیری خوشه-ای چندمرحلهای انتخاب شدند. جهت اندازهگیری انگیزه پیشرفت از پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس (1970)، برای سنجش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری دیگروث و پینتریچ (1990) و بهمنظور برآورد پیشرفت تحصیلی از معدل آنها در نیمسال اول تحصیلی 1400- 1401 استفاده شد. نتیجه آزمون تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که انگیزه پیشرفت و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی توان پیشبینی پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را دارد (P≤0/01). همچنین نتیجه آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن بود که انگیزه پیشرفت و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (به همراه مؤلفههای آن) با پیشرفت تحصیلی رابطه مستقیم آماری دارد (P≤0/01). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که با مداخلات صحیح در جهت تقویت انگیزه پیشرفت و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی میتواند پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را ارتقاء بخشید.
Achieving progress and academic performance is one of the important issues that can be investigated at the micro and macro level of society. Because a person's progress in society depends on his success in academic performance. The present study was a correlational descriptive study that was conducted with the aim of investigating the predictability of academic progress based on motivation for progress and self-regulated learning strategies in female high school students. The statistical population included all female students of the second secondary level of Torbat Jam city in the academic year of 2010-2019. According to Morgan's table, the statistical sample consisted of 322 of these students who were selected by multi-stage cluster sampling method. In order to measure progress motivation from the Hermans Progress Motivation Questionnaire (1970), to measure self-regulated learning strategies from the DeGroth and Pintrich (1990) Motivational Strategies for Learning Questionnaire and to estimate academic progress from their GPA in the first semester of 1400- 1401 was used. The result of the multivariate regression analysis test showed that motivation to progress and self-regulated learning strategies can predict the academic progress of students (P≤0.01). Also, the result of Pearson's correlation test indicated that motivation to progress and self-regulated learning strategies (along with its components) have a direct statistical relationship with academic progress (P≤0.01). Therefore, it can be concluded that the academic progress of students can be improved with the correct interventions to strengthen the motivation to progress and self-regulated learning strategies.
Machine summary:
پژوهش حاضر توصيفي از نوع همبستگي بود که با هدف بررسي پيش بينيپذيري پيشرفت تحصيلي بر اساس انگيزه پيشرفت و راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي در دانش - آموزان دختر دبيرستاني انجام شد.
در پژوهش هاي پيشين ، از جمله پژوهش ظاهري، اسحاقي، خيري و قادري (١٤٠٠)، يوسفي جوردهي، جمشيدنژاد و معتمد (١٣٩٧)، ساجدي و شفيع زاده (١٣٩٥)، فيضيپور، فرجاه و قادرنژاد (١٣٩١)، خديوي و وکيلي مفاخري (١٣٩٠)، تمنائيفر، محمدرضا و گندمي (١٣٩٠)، (فيروزنيا، يوسفي و قاسمي، ١٣٨٨) و ادموندسون و وايت ١ (١٩٩٨) رابطه بين انگيزه پيشرفت و پيشرفت تحصيلي مورد تأييد قرار گرفته است .
يافته ها در اين پژوهش تعداد ٣٢٢ نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان تربت جام مشارکت داشتند که از لحاظ متغيرهاي انگيزه پيشرفت ، راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي (و مؤلفه هاي آن ) و پيشرفت تحصيلي مورد بررسي قرار گرفتند.
اين يافته نيز با نتيجه پژوهش اسحاقي، خيري و قادري (١٤٠٠)، رحيميان و صديقيفر (١٣٩٨)، يوسفي جوردهي، جمشيدنژاد و معتمد (١٣٩٧)، ساجدي و شفيع زاده (١٣٩٥)، فيضيپور، فرجاه و قادرنژاد (١٣٩١)، طباطبايي، بنيجمالي، احدي و خامسان (١٣٩١)، خديوي و وکيلي مفاخري (١٣٩٠)، تمنائيفر، محمدرضا و گندمي (١٣٩٠)، (فيروزنيا، يوسفي و قاسمي، ١٣٨٨)، محمداميني (١٣٨٧) و ادموندسون و وايت (١٩٩٨) همخواني دارد و در تبيين آن ميتوان اظهار داشت که انگيزه پيشرفت به اين دانش آموزان کمک کرده است تا بدانند که يادگيري در تمام جنبه هاي زندگي، مدرسه ، محل کار و جامعه پرارزش و مهم است .