بررسی انتقادی تقسیم بندی همگانی زبان ها از این منظر حايز اهمیت است که هنگام تحلیل زبان ها به دفعات با این فرضیه روبرو میشویم که به طور نمونه ، زبان هایی که از ساختار فاعل -مفعول -فعل پیروی میکنند، دارای حروف پس اضافه هستند و یا تنها ساخت بند موصولی پیشین را مجاز میدانند. در این جستار، سعی بر این است تا زبان فارسی را به عنوان نمونه ی نقض کننده این تعمیم معرفی کنیم . همچنین در پی پاسخ به این پرسش هستیم که ایا میتوان از منظر زبان شناسی تاریخی، تقسیم بندی همگانی زبان ها را درباره زبان فارسی مورد تایید قرار داد؟ همچنین بررسی خواهیم کرد که ایا ساختار جمله در زبان های فارسی باستان و فارسی میانه ، تفاوت های اشکاری با فارسی امروز نشان میدهد؟ در این مقاله ، با نشان دادن مثال ها به موارد متعددی میپردازیم که نقض کننده همگانی زبان ها هستند. برخی از این تناقضات در ارتباط با زبان فارسی را میتوان از طریق بررسی تاریخی زبان توضیح داد.
A critical view of the classification of languages according to linguistic universals is necessary because when analyzing languages one is repeatedly confronted with the assumption that, for example, languages with the SOV word order have postpositions or that they only allow the formation of prenominal relative clauses. In this article, we suggest that Persian provides a counterexample for such generalizations. Using Persian as an example, we also investigate whether the classification of languages by this method can be confirmed by means of a historical overview. Furthermore, it is examined whether the sentence structures of Old and Middle Persian reveal any obvious differences to the contemporary Persian. In the course of this article, several cases that contradict the assumptions of linguistic universals are introduced, and some of these contradicting findings can be explained by diachronic analysis.