Abstract:
یکی از بنمایههای داستانهای حماسی ایران، حضور قهرمانان و شخصیّتهای اساطیری است. خدابانوان آب و دیگر ایزدبانوان از گونههای اساطیری هستند که در حماسهها در ریخت ِزنانی نامدار تجسّم مییابند. با مرور و نگاهی دقیق به داستان بلند حماسی ـ پهلوانی سمکِ عیّار کارکرد چنین باوری را در مادینهای از داستان، به نام آباندخت میتوان دریافت. وجود مضامینی نظیر: عشق، زیبایی، حبس شدن در زیرزمین، محکوم به مرگ، آزادی به قیمت از دست دادن معشوق نخستین و سرانجام به قدرترسیدن این مادینة داستانِ سمکِ عیّار نشان از آن دارد که آباندخت در ساخت کهن اساطیریاش نمادی از ایزدانِ مادینه مانند: ایشترِمیانرودی و آناهیتا میتواند باشد. بنابراین فرضیه، نگارندگان این نوشتار کوشیدهاند، با بهکارگیری روش توصیفی/ تطبیقی-تحلیلی و استناد به آثار اسطورهشناسانی چون مهرداد بهار و ژرفنگری در لایههایِ پنهان ِاسطورهایِ نثر حماسی-پهلوانیِ سمکِ عیّار، نشان دهند که تأثیر و اشاعة فرهنگ میانرودان در اساطیر ایرانی سبب شکل گرفتن ساختارهای مشترکی میشود که یکی از نتایج آن به وجود آمدن همانندیهایی میان دو ایزدبانوی اساطیری و آباندخت در داستان سمکِ عیّار است.
One of the motifs in Iranian epic stories is the presence of mythological heroes and characters. Water goddesses and other goddesses are mythological figures that manifest in the form of well-known women in epics. Carefully examining the epic-heroic long story of Samak-e Ayyar, one can notice the function of such a belief in a female character in the story using a descriptive/comparative-analytical method and by citing the works of mythologists like Mehrdad Bahar and reflection on mythological hidden layers of Samak-e Ayyar's epic prose. Themes like love, beauty, underground imprisonment, being sentenced to death, freedom at the expense of losing the first beloved and finally rising to power for the female character of this epic story indicate that Abandokht in regard to her mythological arches can be a symbol of goddesses like Ishtar Mianroudi and Anahita. Based on this hypothesis, the authors have tried to conclude that the influence of Mianrouds and their liability to be influenced in Iranian myths led to the formation of common structures, one of which is the appearance of the similarities between the above-mentioned mythological goddess and Abandokht in the story of Samak-e Ayyar.
Machine summary:
بنابراين فرضيه ، نگارندگان اين نوشتار کوشيده اند، با به کارگيري روش توصيفي/ تطبيقي-تحليلي و استناد به آثار اسطوره شناساني چون مهرداد بهار و ژرف نگري در لايه هاي پنهان اسطوره اي نثر حماسي-پهلواني سمک عّيار، نشان دهند که تأثير و اشاعۀ فرهنگ ميانرودان در اساطير ايراني سبب شکل گرفتن ساختارهاي مشترکي ميشود که يکي از نتايج آن به وجود آمدن هماننديهايي ميان دو ايزدبانوي اساطيري و آبان دخت در داستان سمک عّيار است .
آيا مضامين به زيرزمين رفتن ، زنداني شدن و سرانجام به قدرت رسيدن و باروري مادينۀ اين داستان (آبان دخت ) را ميتوان با آيين هاي تجديد حيات و اسطورة خشک سالي برابر دانست ؟ پيشينۀ پژوهش در ميان تحقيقاتي که دربارة اساطير و بغ بانوان انجام شده ، تاکنون تحليل و پژوهشي اسطوره شناسانه ايکه کارکرد خويش کاريهاي خدابانوان آب را در داستان بلند حماسي سمک عّيار به تصوير کشيده باشد، انجام نگرفته است و ميتوان گفت اين نوع پژوهش در اين داستان ، بدون پيشينه و نو است .
اسطوره شناسان و محققين زيادي درباب ايزدبانوان آب و دگرديسي آن ها در حماسه شاهنامه و ساير حماسه هاي منظوم داد سخن داده اند، به عنوان نمونه ميتوان به داستان سياوش و سودابه اشاره کرد که توسط مهرداد بهار (١٣٩٧) درکتاب جستاري چند در فرهنگ ايران به تفصيل شرح داده شده که اين داستان تلفيقي از آيين ها و اساطير بومي مادرسالاري سومري – مديترانه اي است که به الهۀ بزرگ زمين و آب اعتقاد داشته اند.