Abstract:
خداوند متعال در قرآن کریم برای رساندن مقصود خود به مخاطبین بهکرات از قصه و داستان بهره برده است. یکی از داستانهایی که در قرآن کریم مطرح شده است، داستان اصحاب کهف است.مستشرقانی که به تحلیل قرآن کریم، از جمله داستان اصحاب کهف پرداختهاند، نظریات متفاوتی را در مورد این داستان مطرح نمودهاند. تحلیلهای متفاوت خاورشناسان در مورد داستان اصحاب کهف انگیزهای ایجاد کرد که در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده شود که مستشرقین در مورد داستان اصحاب کهف چه نظریاتی را مطرح کردهاند؟ این نظریهها با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد انتقادی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. برخی از خاورشناسان، این داستان را اسطوره و برخی دیگر آن را برگرفته از واقعیت و برخی آن را برگرفته از قصههای مسیحیان دانستهاند و این تفاوت رویکردشان نسبت به داستان اصحاب کهف منجر شده است که پیامهای متفاوتی را از آیات برداشت کنند و برداشتهای ناصوابی نیز داشته باشند. در این پژوهش ضمن مردود شمردن دیدگاه اسطوره انگاری داستان اصحاب کهف، روشن میگردد که حضرت رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) این داستان را از مسیحیان نقل نکرده است؛ بلکه مسیحیان این داستان را که بر اساس واقعیت است، بهخاطر رسیدن به اهداف شبههناک خود، تحریف کرده و در میراث دینیشان وارد کردهاند.
In the Holy Qur'an, God Almighty has used stories many times to convey His purpose to the audience. One of the stories mentioned in the Holy Quran is the story of the Companions of the Cave.Orientalists who have analyzed the Holy Quran, including the story of the Companions of the Cave, have put forward different opinions about this story. The different analyses of orientalists about the story of the Companions of the Cave created an incentive to answer the question in this research, what theories have the Orientalists put forward about the story of the Companions of the Cave? Of course, these theories are discussed and investigated with a descriptive-analytical method and with a critical approach. Some orientalists have considered this story to be a myth, others have taken it from reality, and some have taken it from the stories of Christians, and this difference in their approach to the story of the Companions of the Cave has led them to take different messages from the verses and have incorrect perceptions. In this research, while rejecting the mythic view of the story of the companions of the cave, it becomes clear that the Messenger of Allah (peace and blessings of Allah be upon him) did not narrate this story from the Christians; Rather, Christians have distorted this story, which is based on reality, to achieve their dubious goals and have included it in their religious heritage.
Machine summary:
از طرفی به این دلیل که قرآن کریم مهمترین و اساسیترین متن و منبع معارف نزد مسلمانان است، خاور پژوهان برای آشنا شدن با اندیشه مسلمانان به تحلیل محتوای قرآن مجید و قصههای آن پرداختهاند که از جمله آن قصهها، داستان اصحاب کهف است که از زوایای مختلف این داستان را مورد تحلیل قرار داده و نظریات متفاوتی را مطرح کردهاند.
قیصر جوانان را به چوب بست و گفت: برای سرکشی کشور از شهر افسوس خارج میشود و تا زمان برگشت باید تغییر عقیده دهند و از خداپرستی دست بردارند؛ اما جوانان تصمیم میگیرند که پیش از بازگشت او از شهر فرار کنند و مقداری پول که به تمثال قیصر مزین شده بود با خود بر میدارند و برای اینکه هویتشان شناخته نشود لباسهای فاخرشان را از تن بیرون میآورند و در غار سنگی در بالای کوه مخفی میشوند و شب را همان جا با دعا و زاری به سر میبرند و از خداوند عزوجل میخواهند آنها را پناه دهد و از شر قیصر ستمکار در امان دارد.
از سوی دیگر بروکلمان معتقد است که پیامبر داستان اصحاب کهف و بسیاری از مطالب دیگری که در قرآن کریم وجود دارد را از مندرجات تلمود اقتباس کرده است، درحالیکه این نظریه زمانی صحیح است که پیامبر قدرت خواندن و نوشتن داشته باشد، اما دلایل و شواهد قرآنی و تاریخی فراوانی وجود دارد که حضرت رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) فردی امّی بوده و هیچگونه آشنایی با خواندن و نوشتن نداشته است Carl Brockelmann و حتی قومی که پیامبر در میان آنها زندگی میکرد، قومی بیسواد و جاهل بودهاند (مطهری، 1376: 3/205).
3. به نظر بروکلمان داستان اصحاب کهف برگرفته از تلمود بوده و توسط آموزگاران مسیحی به پیامبر تعلیم داده شده است؛ اما این نظریه نیز با گزارشهای تاریخی و امی بودن حضرت رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) در تناقض است.