Abstract:
یکی از قواعد اساسی در حقوق بینالملل اسلامی، قاعده نفی سبیل است. در میان مستندات قاعده مزبور، مهمترین مستند این قاعده، آیه 141 سوره نساء است. تبیین رایج استدلال به این آیه بر اساس دلالت اقتضاءاست؛ بهاینترتیب که اراده معنای نفی سبیل تکوینی از این آیه، مستلزم کذب بوده و ازاینرو نفی سبیل تشریعی مراد از این آیه خواهد بود. این استدلال از جهات مختلف محل اشکال قرار گرفته است و گرچه مشهور فقهای شیعه به این آیه در موارد مختلف تمسک کردهاند، اما عدهای استدلال به این آیه را در موارد مذکور ناتمام میدانند. پیرامون این قاعده پژوهشهای بسیاری صورت گرفته است که به بررسی ادله آن پرداختهاند، اما قریب به اتفاق این پژوهشها یا اصلاً به صدر آیه 141 سوره نساء توجه نداشته و معنای آیه شریفه را بدون توجه به صدر بیان کردهاند یا اینکه با در نظر گرفتن صدر آیه، منکر دلالت آن بر قاعده نفی سبیل شدهاند و روایات ذیل آیه شریفه را نیز مورد بررسی قرار ندادهاند. نوشتار حاضر از این جهت دارای نوآوری است و با روش تحلیلیـتوصیفی خوانشی از صدر آیه ارائه میکند که دلالت تام و تمام آن بر قاعده نفی سبیل بهعنوان یکی از قواعد حاکم بر روابط بینالملل اسلامی ثابت میکند.
One of the basic rules in Islamic international law is the rule of Nafy-e-
Sabil. Among the documents of the aforementioned rule, the most important
document of this rule is verse 141 of Surah Nisa. The popular explanation of
the argument to this verse is based on the implication of necessity; In this
way, the will of the meaning of the evolutionary Nafy-e- Sabil from this
verse requires a lie, and therefore the legislative Nafy-e- Sabil will be the
meaning of this verse. This argument has been challenged in various ways,
and although famous Shia jurists have insisted on this verse in various cases,
some consider the argument to this verse as incomplete in the mentioned
cases. Many researches have been conducted around this rule, which have
investigated its evidence, but most of these researches either did not pay
attention to the beginning of verse 141 of Surah Nisa at all and expressed the
meaning of the noble verse without paying attention to the beginning, or
Considering the beginning of the verse, they denied its implication based on
the rule of Nafy-e- Sabil and did not examine the narrations below the
honorable verse. The present article is innovative in this sense and presents a
reading of the beginning of the verse with a descriptive analytical method,
which proves its complete implication on the rule of Nafy-e- Sabil as one of
the rules governing Islamic international relations.
Machine summary:
پيرامون اين قاعده پژوهش هاي بسياري صورت گرفته است که به بررسي ادله آن پرداخته اند، اما قريب به اتفاق اين پژوهش ها يا اصلا به صدر آيه ١٤١ سوره نساء توجه نداشته و معناي آيه شريفه را بدون توجه به صدر بيان کرده اند يا اينکه با در نظر گرفتن صدر آيه ، منکر دلالت آن بر قاعده نفي سبيل شده اند و روايات ذيل آيه شريفه را نيز مورد بررسي قرار نداده اند.
٢٠٣) روايت دوم از کتاب جعفريات در کتاب جعفريات روايت شده است از امام صادق (عليه السلام ) که ايشان از پدران خود نقل ميکند تا اينکه سند ميرسد به اميرالمؤمنين (عليه السلام ) که شخصي از ايشان در مورد اين آيه شريفه توضيح خواست و حضرت فرمودند: خداوند براي کافر بر مؤمن حجتي قرار نميدهد (ابن اشعث ، بيتا، ص .
اشکال سوم : بيارتباط بودن فقره مورد استدلال با قبل خود دلالت آيه شريفه بر قاعده نفي سبيل متوقف بر آن است که منظور از فقره مورد استدلال «و لن يجعل الله للکافرين علي المومنين سبيلا»، نفي سلطه حقوقي کفار باشد و بگوييم ازآنجاکه از مفاد «سلطه تکويني»، کذب لازم ميآيد، پس بايد منظور از اين آيه را سلطه تشريعي بگيريم ؛ همان طور که بسياري از کساني که استدلال به آيه کرده اند، چنين گفته اند مانند شيخ در خلاف (طوسي، ١٤٠٧ق ، ج ٥، ص .