Abstract:
یکی از موضوعات مهم در فلسفه و عرفان که ثمرات هستیشناختی و معرفتشناختی عمدهای بر آن مترتّب است، تبیین حقیقت نفسالامر است؛ چراکه حقیقت نفسالامر با صدق و کذب قضایا و گزارههای معرفتی، ارتباط مستقیم دارد. موضوع پژوهش پیشِرو، بررسی تطبیقی دیدگاه فلاسفه و عرفای اسلامی درمورد حقیقت نفسالامر با روش توصیفی ـ تحلیلی است و اطلاعات آن از طریق مطالعه کتابخانهای گردآوری شده است. هدف پژوهش، جمعبندی کلی و بیان نقاط اشتراک و افتراق نظرات غالب فیلسوفان و عرفا درباره حقیقت نفسالامر و ارائه تحلیلی مختصر درباره آنهاست. اهمّ یافتههای تحقیق عبارتاند از اینکه تفاسیر عرفا از حقیقت نفسالامر، ناظر به حوزه هستیشناسی بوده و برای تبیین وحدت وجودی عالم مطرح شده است، اما تفاسیر فلاسفه، ناظر به حوزه معرفتشناسی بوده و به قصد تبیین صدق و کذب گزارههای معرفتی طرح شده است. طبق این رویکرد، برخی از تفاسیر فلاسفه، نظیر واقع و خارج به معنی اخص، عقل فعال، نفسالوجود، تفسیر صحیح و دقیق از نفسالامر نیست، اما برخی دیگر مثل ثبوت عام یا ظرف مطلق ثبوت واقعیات خارجی و ظرف ثبوت عقلی محکیات، توجیهپذیرند. به نظر میرسد «نفس الشی» دقیقترین و جامعترین تفسیری است که قابلیت تبیین صدق و کذب هر نوع گزاره معرفتی را دارد.
One of the important issues in philosophy and mysticism, with considerable ontological and epistemological effects, is explaining the truth of fact-itself (nafs al-amr). This is because the truth of fact-itself is directly related to affirmation and falsification of epistemic propositions and statements. The subject of the present inquiry is a comparative investigation of the views of Islamic philosophers and mystics regarding the truth of fact-itself in a descriptive-analytical method. The related data were gathered through library studies. The inquiry aims at a general expression and stating the common and different points among the views of most philosophers and mystics regarding the fact-itself and presenting a brief analysis on them. The most important findings of the inquiry are as follows: the mystics’ interpretations of the fact-itself are focused on the ontological sphere and are proposed for explaining the existential unity of the universe. But the philosophers’ interpretations are focused on the epistemological sphere and aim at explaining the verity and falsity of the epistemic propositions. According to this approach, some of the philosophers’ interpretations such as ‘fact and outside in particular sense’, ‘active intellect’, and ‘existence-self’, are not the precise and right interpretations of fact-itself. But, some others such as ‘general affirmation’ or ‘absolute container of affirmation of external realities’ and ‘container of rational affirmation of the facts’ are justifiable. It seems that ‘thing-itself’ (nafs al-shayʾ) is the most precise and most comprehensive interpretation that enjoys the capability to explain the verity and falsity of any epistemic proposition.
Machine summary:
اهم يافته هاي تحقيق عبارت اند از اينکه تفاسير عرفا از حقيقت نفس الامر، ناظر به حوزه هستيشناسي بوده و براي تبيين وحدت وجودي عالم مطرح شده است ، اما تفاسير فلاسفه ، ناظر به حوزه معرفت شناسي بوده و به قصد تبيين صدق و کذب گزاره هاي معرفتي طرح شده است .
طبق اين رويکرد، برخي از تفاسير فلاسفه ، نظير واقع و خارج به معني اخص ، عقل فعال ، نفس الوجود، تفسير صحيح و دقيق از نفس الامر نيست ، اما برخي ديگر مثل ثبوت عام يا ظرف مطلق ثبوت واقعيات خارجي و ظرف ثبوت عقلي محکيات ، توجيه پذيرند.
در جاي ديگر از طريق مطابقت داشتن و نداشتن بعضي از قضايا و احکام با واقع ، براي اثبات عقل فعال و صور مرتسم در آن چنين برهاني اقامه ميکند: احکام يقيني مثل قضيه «يک نصف دو است » مطابق با واقع بوده و ما هيچ شکي در آن نداريم ، اما احکام خلاف آن غيرمطابق با واقع است و هر دو حکم (مطابق و غيرمطابق ) صورت و ثبوت ذهني دارند؛ در حالي که صنف اول در خارج از اذهان ما ثبوتي دارند، برخلاف صنف دوم که ثبوت خارجي ندارند.
همچنين نمي توان ملاک صحت را مطابقت با آنچه در اذهان است ، قرار داد؛ چون احکام کاذب و غيرمطابق با واقع نيز در ذهن نقش مي بندد؛ بلکه آنچه در صحت معتبر است مطابقت با نفس الامر است که معناي آن با قطع نظر از حکم حاکم از اين کلام ما «اين امر فينفسه چنين است » فهميده مي شود و تفسير نفس الامر به آنچه در عقل فعال است دور از حقيقت است (همان : ۳۹۱/۱).