Abstract:
بیان مسئله: نقاشیهای «ایران درودی» و نمایشنامههای «هاینر مولر» با همآمیزی دیدگاههای متناقض و کاربرد صور خیال ادبی، مفهوم قدرت را بهعنوان یک نیروی هنری مستقل از هرگونه ایدئولوژی سیاسی و متأثر از درک درونی و اجتماعی مخاطب به بحث میگذارند. درودی با استفاده از رنگها و اشکال نامعین و مولر با هنجارشکنی از حرکات و صحنههای نمایشی متداول، مخاطب را در جایگاه سوژه به چالش میکشانند تا نقشی فعال در گفتمان قدرت ایفا نمایند. آثار این هنرمندان با عدم داوری و عدم ارائۀ پیام معین، محدودۀ تفکرات قالبی و همنشینی تقابلهای دوگانه همچون زن/ انفعال، قدرت/ سلطه و گذشته/ حال را به تعلیق در میآورند تا مخاطب در برابر چالش هستی با نیستی وادار به تعریف مجدد مفهوم قدرت و تغییر چارچوبهای سلطۀ فکری شود. حال، مسأله این است که آثار این هنرمندان چگونه در لایههای معنایی مختلف به بیان مفهوم قدرت میپردازند و به یاری چه عناصری در صورت اثر خودنمایی میکنند.هدف: مقایسه و تطبیق مفهوم قدرت در نمایشنامههای هاینر مولر و آثار نقاشی ایران درودی و شناخت ویژگیهای مشترک این آثار با تکیه بر این مفهوم هدف این پژوهش است.روش پژوهش: این مقاله با گردآوری دادهها بهصورت کتابخانهای و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به مقایسۀ مفهوم قدرت در آثار منتخب این دو هنرمند برجسته پرداخته است. برای این منظور، از هر هنرمند دو نمونۀ موردی، شامل نمایشنامههای «هاملت ماشین و مدهآ ماتریال» از مولر و دو اثر نقاشی با عنوان «رگهای زمین» و «طغیان کویر» از درودی بهصورت تصادفی انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتهاند.یافتهها: مقایسۀ منتخب نقاشیهای ایران درودی و نمایشنامههای هاینر مولر نشاندهندۀ وجود مکانیسم مشترک جایگشت سوژه-ابژه است که موجب تغییر معنای قدرت از مفهومی مطلق به مفهومی دینامیک میشود. وارونهسازی سوژه، ناگزیر جایگاه مخاطب را از ابژه یا بیننده به سوژۀ شرکت کننده در گفتمان هنری تغییر میدهد. ساختارشکنی در فرم به تلفیقی از سبکهای مختلف میانجامد که در قالب یک ایدئولوژی خاص نمیگنجد. آثار منتخب تفسیر متفاوتی از ارتباط میان مفاهیم متناقض همچون زن/ مرد، جهانشناسی/ وطنپرستی، پیشرفت/ اصالت و سوژه/ ابژه میدهد که موجب وارونهسازی دیدگاه غالب میشود.
Problem Definition:
The paintings of «Iran Darroudi» and the plays of «Heiner Muller» apply contradictory viewpoints and literary imageries to discuss the concept of power as an artistic force independent from any political ideology, while affected by the audience's internal and social understanding. Darudi uses indefinite colors and shapes, while Muller violates conventional acts and theatrical scenes in order to make challenge for the audience as a subject who is supposed to perform an active role in the discourse of power. These works do not make any judgment and do not give any definite message in order to put stereotypes under question and suspend the association of binary oppositions such as woman/inactivity, power/domination, past/present. The audience faces the challenge between existence and nothingness, which alters the frameworks of ideological domination and redefines the concept of power. Now, the major problem is that how different layers of meaning and which elements in form signify the concept of power.
Objective
The primary aim of this article is to compare and study the common aspects of power in the plays of Heiner Muller and the paintings of Iran Darudi.
Research Method
This essay is based on a library research which collected data about "the concept of power" in the selected works to make a comparative study through a descriptive-analytic method. Two sample works are randomly selected and analyzed for each outstanding artist including: Muller's «Hamletmachine and Medea Material» and Darudi's «The Earth's Veins» and «The Revolt of Desert».
Results
The comparison between the paintings of Iran Darudi and the plays of Heiner Muller signifies a common mechanism called subject-object permutation that develops the absolute meaning of «power» to a dynamic concept. The subversion of subject transposes the status of audience from a mere observer or an object to an inevitable subject who starts participating in the artistic discourse. Deconstruction of form leads to blending different styles in a way that they are not bound to any definite ideology. The selected works give a different interpretation of contradictory concepts such as woman/man, ontology/patriotism, development/originality and subject/object so that they reverse the dominant viewpoint.
Machine summary:
بهروز احمدزاده بیانی ١ رضا علیپور 2 مقاله پژوهشی مقایسۀ مفهوم قدرت در آثار نقاشی ایران درودی و نمایش نامه های هاینر مولر چکیده بیان مسئله : نقاشیهای «ایران درودی» و نمایش نامه های «هاینر مولر» با هم آمیزی دیدگاه های متناقض و کاربرد صور خیال ادبی، مفهوم قدرت را به عنوان یک نیروی هنری مستقل از هرگونه ایدئولوژی سیاسی و متأثر از درک درونی و اجتماعی مخاطب به بحث میگذارند.
یافته ها: مقایسۀ منتخب نقاشیهای ایران درودی و نمایش نامه های هاینر مولر نشان دهندة وجود مکانیسم مشترک جایگشت سوژه -ابژه است که موجب تغییر معنای قدرت از مفهومی مطلق به مفهومی دینامیک میشود.
به این صورت ، پژوهش حاضر با مقایسۀ رویکرد قدرت در نقاشیهای «طغیان کویر» و «رگ های زمین » اثر ایران درودی و نمایش نامه های «هاملت ماشین » و «مده آ ماتریال » اثر «هاینر مولر» به دنبال بررسی مفهوم قدرت در آثار گوناگون هنر مستقل و مکانیسم و ویژگیهای مشترک بروز آن در لایه های فرم و معناست و به عبارتی پاسخ به این پرسش است که آثار این هنرمندان چگونه در لایه های معنایی مختلف به بیان مفهومی هنجارشکن از قدرت میپردازند و به یاری چه عناصری در صورت اثر خودنمایی میکنند.
com/https/ ttps//irandarroudi.
نتیجه مقایسۀ مفهوم قدرت در آثار منتخب نقاشی ایران درودی و نمایش نامه های هاینر مولر در پرتو نگاه لیندا هاچن به مفهوم قدرت در گفتمان هنر مستقل از دو جهت ارتباط معنیدار نشان میدهد: نخست ، فرم گسسته و ساختارشکن ، ضمن شالوده شکنی از قالب های کلیشه ای و ساختار سلطه ، موجب جایگشت سوژه میشود.