Abstract:
این مقاله از رویکردی انتقادی در مطالعات روششناسی با عنوان «تأسیس اصل» یاد میکند و در پی تبیین این روش کاربردی برآمده است. روش «تأسیس اصل» در قالبی عینی و با مشارکت پژوهشگران حوزۀ علوم انسانی توضیح داده شده و برایناساس، پژوهشگران در مراحل چهارگانه و با معین شدن مطالعهای موردی، به نتایج مشخصی رسیدهاند و کاربردی بودن ساختار و محتوای روش، نشان داده شده است. ازاین رو پژوهش پیشرو از خصلت کارگاهی نیز برخوردار است و میتواند در مقیاسهای مختلف دیگری نیز به کار بسته شود. نوشتار پیشرو بر اساس توجهبه روابط سهگانۀ هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی، تأکید خود را بر توجه به اهمیت و جایگاه اعتباریِ روششناسی در علوم اجتماعی و انسانی قرار داده است، در نتیجه، مبنای تبیین «تأسیس اصل»، وجود ضرورت در پاسخ به «چگونگی» نقد و در جهت تحقق فضای «نقدعلمی» در قلمرو علوم انسانی است. پیش از شرح و ارائۀ این روش کاربردی در حوزۀ مطالعات انتقادی، ریشهها و مبانی معرفتی، و بروز و ظهور نقد علمی بیان شده تا به پیش زمینههای تکیهگاه عقلانی آن نیز توجه شود. همچنین در بدنۀ تحقیق و در اثنای توجهبه روش «تأسیس اصل» بر حرکت در مسیر تفکر انتقادی بهمثابۀ مقدمه ای بنیادین برای ورود به نقدپژوهی پرداخته شده است.
This article mentions a critical approach in methodological studies entitled "Principle Establishment" and seeks to explain this practical method. The method of "establishing the principle" is explained in an objective format with the participation of researchers in the field of humanities. Accordingly, researchers in four stages and with the determination of case studies, have reached certain results and the applicability of the structure and content of the method has been shown. . Therefore, the present study has the nature of a workshop and can be used in various other scales. The present study, based on the three relations of ontology, epistemology and methodology, has emphasized its importance and the prestigious position of methodology in the social sciences and humanities, so the basis for explaining the "establishment of the principle" is the need to respond to "how Criticism and in order to realize the atmosphere of "scientific criticism" in the realm of humanities. Before describing and presenting this practical method in the field of critical studies, the roots and foundations of epistemology, and the emergence of scientific criticism have been stated in order to pay attention to the background of its rational support. Also in the body of research and while paying attention to the method of "establishing the principle" on moving in the direction of critical thinking as a fundamental introduction to enter the critique has been discussed.
Machine summary:
پژوهشگران فوق در مرحلۀ پایانی پژوهش، نتیجۀ کار خود را بدین شکل ارائه دادند؛ برای جلوگیری از طولانی شدن این مقاله، بخشهایی از نوشتههای مذکور حذف شده و قسمتهای اصلی آنها گزارش میشود: پژوهشگر 1: نسبت تحلیل با روش تاریخی کسب معرفت در حوزۀ علومانسانی و اجتماعی، وابستگی عمیقی با روش دارد.
تاریخ تحلیلی براساس روش «تکنگاری» پیش نمیرود بلکه مبتنی بر روش «کلگرایانه» است» (حسینی، 1379: 81) پژوهشگر 2: بایسته های روششناسی مطالعۀ سیرۀ پیامبر9 از منظر فلسفۀ تاریخ تاریخ، منبع تجربیات انسانی است که تفسیر، تأویل و تحلیل عقلانی حوادث آن، میتواند راهگشای مسائل امروز و طرح سودمند برای آینده باشد.
چگونه میتوان از این بنبست فکری خارج شد و فهم دقیقتری از فلسفۀ تاریخ وحدتآفرین سیرۀ پیامبر9 بهدست آورد؟ مروری بر مطالعات انجام شده در زمینۀ سیرۀ پیامبر9 نشان میدهد که بیشتر بر سبقۀ روایی، نقلی و گاه تفسیر بهرای تأکید دارند (همان: 15) دلیل این امر را باید در قدسیت بخشیدن به سیره در طول تاریخ تفکر و سیاستورزی اسلام دانست؛ زیرا بعد از وفات رسولاکرم چگونگی تفسیر سیرۀ پیامبر9 نسبت مستقیم با مشروعیت حاکمیت وقت داشته است.
در این خصوص فرایند روش تاریخی، کاربست سه مؤلفۀ نقل، نقد، و تحلیل است؛ زیرا امکان تحلیل جامع در مطالعۀ تاریخ با نگرش جامع و کلی حاصل میشود (حسینی، 1379: 73-138)، یعنی براین اساس، روش تاریخی یک دیالکتیک پیوستۀ میان نقل و نقد و تحلیل است.