Abstract:
«تئوری جبران» یکی از سازوکارهای دفاعی از خود است که برای نخستینبار توسط یونگ بهمنظور متوازنسازی تقابلی و تعادل روانی برای ازبینبردن احساس حقارت روانی مطرح شد. براساس این نظریه روانشناختی، هرکسی ممکن است در ناخودآگاه خود، عقدههایی واپسزده و یا فراموششده داشته باشد که در روند تکاملی زندگی خود، او را دچار تحوّل و نگرشی خاص می کنند. بهعبارتی، هرقدر نیروی ناشی از عقدههای روانی در انسان بیشتر باشد، به همان اندازه فعالیتها و رفتارهای بیرونی و واکنشهای روانی او بیشتر میشود. بنابراین، براساس «تئوری جبران» و بررسی آثار ادبی میتوان ارتباطی علمی- تحلیلی میان عقدههای روانی و حقارتهای اجتماعی شاعران معاصر با کارکرد انرژی روانی شخصیتهای اسطورهای برقرار نمود. پژوهش حاضر با هدف نشاندادن میزان شدّت عملکرد روانی پدیدآورندگان ادبی همچون احمد شاملو و أمل دنقل با روشی توصیفیـ تحلیلی، درنظر دارد تلاش آنان را در پی جبران بسیاری از فشارهای روانی و عقدههای اجتماعی با بنمایههای ایثار، ازخودگذشتگی و وطنپرستی نشان دهد. نتیجه این پژوهش آن است که این دو شاعر نوپرداز با بهرهگیری از تکنیک نقاب یا قناعِ عربی و دریافت انرژی قدرتمند روانی اسطورههای کهن، برای جبران و ازبینبردن عقدههای روانی خود در جامعة پرتلاطم پیرامونشان، دست به خلق اسطورههایی نو و پویا با نمودهای رفتاری مبارزهجویانه و وطنپرستانه میزنند و روند تکوینی بیولوژیکی خود را برای رسیدن به ترقّی و کمال انسانی پیش می برند.
Compensation theory, first proposed by Jung to create a counterbalance and mental-balance to eliminate feelings of psychological inferiority, is one of the existing self-defense mechanisms. As posed by this psychological theory, every individual may have backward or forgotten complexes in their subconscious mindset and undergo a certain change and attitude in the evolutionary process of their lives. In other words, the greater the force due to psychological complexes in human, the more his external activities and behaviors and psychological reactions would be. Accordingly, based on the "theory of compensation" and the study of literary work in this respect, a scientific-analytical connection can be established between the psychological complexes and social inferiority of contemporary poets with the function of psychological energy of mythical characters. This study, therefore, is an attempt to show the intensity of psychological performance of literary creators such as Ahmad Shamloo and Emel Denqal in a descriptive-analytical way. Precisely, this is to show their efforts to compensate for many psychological pressures and social complexes based on self-sacrifice and patriotism. As the results of this study revealed, these two poets have utilized the technique of Arabic mask or contentment and the powerful psychological energy of ancient myths so as to compensate and eliminate their psychological complexes in the turbulent society around them and, followed by that, began to create new and dynamic struggling myths. Finally, they have created new myths with dynamism and manifestations of militant and patriotic behavior, and their biological developmental process has promoted human progress and perfection.
Machine summary:
پیشینة پژوهش با توجّه با موضوعِ پژوهش؛ یعنی بررسی تطبیقی آثار احمد شاملو و أمل دنقل براساس «تئوری جبران» یونگ و مقایسة علمی - روانشناختی با اصول مهم انرژی روان و برخی نظریههای فیزیکی، میتوان گفت که تاکنون پژوهشی مستقل در این زمینه صورت نگرفته و این اثر میتواند نخستین گام در راه شناخت انرژی روان اسطورهها و شدّت عملکرد پدیدآورندگان آثار ادبی در پی جبران عقدههای روانی و حقارتهای ناشی از ناملایمات سیاسی و اجتماعی معاصر با بنمایههای ایثار، ازخودگذشتگی و وطنپرستی باشد که برای رسیدن به این هدف، منابع و نوشتههایی ارزشمند در حوزههای مختلف فيزيك، روانشناسي و آثار ادبي، مورد مطالعه و بهرهبرداری قرار گرفت که بهعنوان پیشینة اين پژوهش میتوان به برخی از آنها اشاره نمود: شوالتز و الن (1398) نظریههای شخصیت و درونگرايي و برونگرايي در روانشناسي را مینماید.
کاربرد «تئوری جبران» یونگ در آثار احمد شاملو و امل دنقل براي روشنتر شدن «تئوري جبران» و سه اصل مهم و بنيادي روان، به بررسي روانشناختي آثار ادبي پديدآورندگاني همچون احمد شاملو و امل دنقل (مصري) پرداخته و براساس بسامد بهرهگيري از شخصيتهاي اسطورهاي در آثار اين دو شاعر نوپردازِ معاصر، شدّت عملكرد انرژي روان و ميزان عقدههاي رواني آنان را در بهكارگيري شخصيتهاي اسطورهاي قدرتمند (مثبت يا منفي) با كهنالگوي نقاب (پرسونا) 3 (5) و با توجّه به با تنشها و كشمكشهاي دنياي پيرامون و حقارتهاي سياسي و اجتماعي و وطنپرستانة آنان، مورد كاوش قرار ميدهيم.